پلتفرم های تجاری

تحلیل روند چیست؟

what-is-trend-line

معرفی دقیق بهترین اندیکاتور ها در تحلیل روند و قیمت ارز دیجیتال

استفاده از اندیکاتورهای معاملاتی بخشی از استراتژی معامله گر تکنیکال است. اندیکاتورها همراه با ابزارهای مناسب مدیریت ریسک، می توانند به شما کمک کنند تا بینش بیشتری نسبت به روند قیمت ها کسب کنید. در اینجا 10 مورد از بهترین اندیکاتور های تجاری را به اختصاربررسی می کنیم.

چه شما به تجارت فارکس، تجارت کالاها یا معاملات سهام علاقه مند باشید، استفاده از تحلیل تکنیکال به عنوان بخشی از استراتژی تان می تواند مفید باشد – و این شامل مطالعه بهترین اندیکاتورهای تجاری است. اندیکاتورهای تجاری محاسباتی ریاضی هستند که به صورت خطوط در نمودار قیمت ترسیم می شوند و می توانند به معامله گران کمک کنند سیگنال ها و ترند های خاصی را در بازار شناسایی کنند.

انواع مختلفی از اندیکاتور تجاری وجود دارد، از جمله شاخص های پیشرو و شاخص های تأخیری. شاخص پیشرو یک سیگنال پیش بینی است که جا به جایی قیمت را در آینده پیش بینی می کند، در حالی که شاخص تأخیری به روند قیمت در گذشته نگاه می کند و جا به جایی را نشان می دهد.

نکات عمومی در مورد الگو های معروف تحلیل تکنیکال و دیگر الگو ها وجود دارد که ما می خواهیم از آنها نام ببریم، برای مثال حین تشکیل یک الگوی نموداری تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید و صحت الگوهای مورد استفاده شما می باشند. هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیت شان یک هدف را پیش رو دارند که میزان تحقق انتظارات کاملاً به روند بازار بستگی خواهد داشت. ادامه این محتوا را در مقاله اختصاصی آن مطالعه نمایید.

بهترین اندیکاتورهای معاملاتی عبارتند از:

میانگین متحرک (MA)

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین واگرایی همگرایی متحرک (MACD)

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

شاخص میانگین جهت دار (ADX)

شما می توانید از دانش و ریسک پذیری خود به عنوان معیاری برای تصمیم گیری استفاده کنید که کدام یک از این اندیکاتورها برای استراتژی شما مناسب تر است. توجه داشته باشید که شاخص های ذکر شده در اینجا رتبه بندی نشده اند، اما از محبوب ترین گزینه ها برای معامله گران خرده فروشی محسوب می شوند.

میانگین متحرک (MA)

MA – یا “میانگین متحرک ساده (SMA) – شاخصی است که برای شناسایی جهت روند قیمت فعلی، بدون تداخل افزایش قیمت های کوتاه مدت استفاده می شود. نشانگر MA نقاط قیمت یک ابزار مالی را در یک بازه زمانی مشخص ترکیب، و سپس آن را بر تعداد نقاط داده تقسیم می کند تا یک خط روند واحد ارائه دهد.

اطلاعات استفاده شده به طول دوره MA بستگی دارد. به عنوان مثال یک میانگین متحرک 200 روزه، به اطلاعات 200 روز نیاز دارد. با استفاده از اندیکاتور MA می توانید سطوح پشتیبانی و مقاومت را مطالعه کرده و عملکرد قبلی قیمت (تاریخچه بازار) را مشاهده کنید. این بدان معنی است که شما می توانید الگوهای احتمالی قیمت در آینده را نیز تعیین کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

EMA شکل دیگری از میانگین متحرک است، اما بر خلاف SMA ، وزن بیشتری برای نقاط داده های اخیر قائل شده و باعث می شود داده ها بیشتر به اطلاعات جدید پاسخ دهند. هنگامی که با سایر اندیکاتورها استفاده شود، EMA ها می توانند به معامله گران کمک کنند تا حرکت های قابل توجه بازار را تأیید کرده و همچنین مشروعیت آن‌ها را بسنجند.

پرکاربرد ترین میانگین های متحرک نمایی، میانگین های متحرک نمایی 12 و 26 روزه برای میانگین کوتاه مدت هستند، در حالی که میانگین های متحرک نمایی 50 و 200 روزه به عنوان نشانگر روند طولانی مدت استفاده می شوند.

سیگنال رایگان خرید ارز دیجیتال در واقع حقیقی است ولی نمیتوان به آن اعتماد چندانی داشت، زیرا این سیگنال توسط فرد متخصص این بازار به دست نیامده و با کمی تحلیل پیش پا افتاده و ساده ارائه شده است. پس بهتر است که از سیگنال های خرید رایگان کریپتو کارنسی برای معاملات خود استفاده ننمایید. اطلاعات دقیقتر در این زمینه را میتوانید در مقاله دکتر سیگنال مطالعه نمایید.

اگر به دنبال آموزش خرید و فروش ارز دیجیتال هستید، قدم در راه تریدرها بگذارید. آموزش ترید ارز دیجیتال یکی از پر طرفدار ترین بحث ها در ارز محسوب می شود. به افرادی که با هدف کسب سود به معامله ارز دیجیتال می‌پردازند، تریدر می گویند. برای دریافت اطلاعات تکمیلی در این مورد میتوانید مطلب اختصاصی دکتر سیگنال را مطالعه نمایید.

اندیکاتور استوکاستیک

اندیکاتور استوکاستیک یا نوسانگر تصادفی یکی از بهترین اندیکاتورها است که قیمت بسته شدن یک دارایی در یک قیمت خاص را با طیفی از قیمت‌های آن در طول یک بازه زمانی معین مقایسه می کند – تا مقدار جابجایی (مومنتوم) قیمت و روند و قدرت آنرا طی بازه زمانی مورد نظر نشان دهد. از این نوسانگر با استفاده از مقادیر محدود صفر تا صد برای صدور سیگنال‌های معاملاتی فروش بیش از حد و خرید بیش از حد استفاده می‌شود. مقدار کمتر از20 به طور کلی نشان دهنده فروش بیش از حد، و مقدار بالاتر از 80 حاکی از خرید بیش از حد است. با این حال، اگر یک روند جابجایی قیمت قوی وجود داشته باشد، لزوماً نوسان قیمت ایجاد نمی شود. حساسیت این نوسانگر به حرکات بازار را می‌توان با تنظیم آن با بازه زمانی یا با گرفتن یک میانگین متحرک از نتیجه کاهش داد.

میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD)

MACD (که در ایران با نام اندیکاتور مکدی جا افتاده) اندیکاتوری است که تغییرات در مومنتوم را با مقایسه دو میانگین متحرک، مشخص می کند. این اندیکاتور می تواند به معامله گران کمک کند تا فرصت های خرید و فروش احتمالی را در محدوده حمایت و مقاومت شناسایی کنند.

منظور از ‘همگرایی’ این است که دو میانگین متحرک در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند، در حالی که ‘واگرایی’ به معنای دور شدن آنها از یکدیگر است. اگر میانگین های متحرک همگرا باشند، به معنای کاهش حرکت است، در حالی که واگرایی میانگین های متحرک، معلوم می کند حرکت در حال افزایش است.

باند بولینگر

باند بولینگر بهترین اندیکاتوری است که محدوده نوسانات قیمت معامله یک دارایی را مشخص می کند. افزایش و کاهش عرض باند منعکس کننده نوسانات اخیر است. هرچه باندها به یکدیگر نزدیکتر باشند – باند ‘باریک تر’ باشد – نوسانات مشاهده شده ابزار مالی پایین تر است، و هرچه باندها گسترده تر باشند، یعنی نوسانات مشاهده شده بالاتر است.

باند بولینگر برای تشخیص زمانی که یک دارایی خارج از سطح معمول خود مورد معامله قرار میگیرد، مفید است و بیشتر به عنوان روشی برای پیش بینی حرکت دراز مدت قیمت استفاده می شوند. هنگامی که یک قیمت به طور مداوم خارج از پارامترهای بالای باند حرکت می کند، حاکی از خرید بیش از حد، و هنگامی که به زیر باند پایین حرکت می کند ، می‌تواند نشان دهنده فروش بیش از حد باشد.

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

اندیکاتور RSI بیشتر برای کمک به معامله گران در شناسایی حرکت قیمت، شرایط بازار و سیگنال های هشدار دهنده حرکت های خطرناک قیمت استفاده می شود. RSI به صورت رقمی بین 0 تا 100 بیان می شود. دارایی در حدود سطح 70 غالبا خرید بیش از حد در نظر گرفته می شود، در حالی که دارایی در سطح 30 یا نزدیک به آن معمولا بیش از حد فروخته شده محسوب می شود.

سیگنال خرید بیش از حد نشان می دهد که سود کوتاه مدت ممکن است به نقطه بلوغ خود رسیده و دارایی ها بزودی با اصلاح (کاهش) قیمت مواجه خواهند شد. در مقابل، سیگنال فروش بیش از حد ممکن است به این معنی باشد که دوره کاهش های کوتاه مدت در حال رسیدن به انتهای خود بوده و دارایی مورد نظر بزودی سیر صعودی قیمت را طی خواهد نمود.

ابر ایچیموکو

ابر Ichimoku مانند بسیاری دیگر از اندیکاتورهای تکنیکال ، سطح پشتیبانی و مقاومت را مشخص تحلیل روند چیست؟ می کند. اما درضمن حرکت قیمت را تخمین می زند و سیگنال های تجاری را در اختیار معامله گران قرار می دهد تا به آنها در تصمیم گیری کمک کنند. ‘Ichimoku’ کلمه‌ای ژاپنی است که ترجمه آن ‘نمودار تعادل در یک نگاه’ است – و دقیقاً به همین دلیل است که این شاخص توسط معامله گرانی که به اطلاعات زیادی از یک نمودار نیاز دارند، استفاده می شود.

به طور خلاصه اندیکاتور ابر ایچیموکو با رسم چندین میانگین متحرک بر روی نمودار و با استفاده از اطلاعات و اعداد آن‌ها نموداری شبیه یک ابر را تشکیل دهد، که قادر است روند بازار و سطح حمایت و مقاومت فعلی را نشان دهد، و همچنین سطح آینده را پیش بینی کند.

اگر از قبل در بازار معاملات حضور داشته اید، به احتمال زیاد اصطلاحات “تحلیل بنیادی” و “تحلیل تکنیکال” را شنیده اید. این مفاهیم تعریف و پیش بینی ارزش ارز کریپتوکارنسی را به ذهن می آورد. تقریباً همه معامله گران اتفاق نظر دارند که تجزیه و تحلیل فنی یک تمرین اساسی است که باید از آن استفاده شود؛ روش های مختلف تحلیل سیگنال کریپتو کارنسی را بررسی کنید تا بتوانید باعلم کامل و دقیق به خرید و فروش ارز دیجیتال بپردازید.

اصلاح فیبوناچی

اصلاح فیبوناچی اندیکاتوری است که می تواند میزان حرکت بازار را در برابر روند فعلی خود مشخص کند. منظور از اصلاح زمانی است که بازار افت موقت داشته باشد.

معامله گرانی که فکر می کنند بازار در شرف حرکت است، برای تأیید این مسئله اغلب از اندیکاتور اصلاح فیبوناچی استفاده می کنند. دلیل آن این است که به شناسایی سطوح احتمالی حمایت و مقاومت کمک می کند، که می تواند روند صعودی یا نزولی را نشان دهد. از آنجا که معامله گران می توانند سطح حمایت و مقاومت را با این شاخص شناسایی کنند، می تواند به آنها کمک کند تا تصمیم بگیرند که کجا محدودیت اعمال کرده یا توقف داشته باشند، و چه موقع معاملات خود را فعال یا غیر فعال کنند.

انحراف معیار

انحراف معیار شاخصی است که به معامله گران کمک می کند تا میزان حرکت قیمت را اندازه بگیرند. در نتیجه، آنها می توانند میزان تأثیر پذیری نوسانات بر قیمت در آینده را تشخیص دهند. این اندیکاتور نمی تواند پیش بینی کند که قیمت بالا می رود یا پایین می آید، فقط این را نشان می‌دهد که تحت تأثیر نوسانات قرار خواهد گرفت.

انحراف معیار، حرکات قیمت فعلی را با حرکات تاریخی مقایسه می کند. بسیاری از معامله گران معتقدند که حرکت های بزرگ قیمت به دنبال حرکت های اندک آنها، و حرکت های کوچک قیمت نیز به دنبال جابجایی بزرگ قیمت ها می آیند.

شاخص میانگین جهت دار (ADX)

ADX نشان دهنده قدرت روند قیمت است. این اندیکاتور در مقیاس 0 تا 100 کار می کند. مقیاس کمتر از 25 نشان دهنده یک روند ضعیف، بین 25 تا 50 روندی متعادل، و از 50 به بالا حاکی از یک روند قوی است. معامله گران می توانند از این اطلاعات برای جمع آوری اینکه آیا روند صعودی یا نزولی ادامه خواهد داشت، استفاده کنند.

ADX به طور معمول براساس میانگین متحرک دامنه قیمت طی 14 روز، و بسته به تکرار و تناوب مورد ترجیح معامله گران، استوار است. توجه داشته باشید که ADX هرگز نشان نمی دهد که یک روند قیمت چگونه ممکن است بوجود بیاید، بلکه فقط نشان دهنده قدرت روند است. شاخص میانگین جهت دار ممکن است در هنگام کاهش قیمت افزایش یابد، که این طبعا یک روند نزولی قوی را نشان می دهد.

آنچه قبل از استفاده از اندیکاتورها باید بدانید

هرگز نباید از یک اندیکاتور به صورت جداگانه استفاده کنید، و یا از اندیکارهای خیلی زیادی به طور هم زمان استفاده کنید. همچنین باید از اندیکاتورها در کنار ارزیابی شخصی خود از حرکات قیمت در طول زمان “عملکرد قیمت” استفاده کنید.

باید به نوعی سیگنال را تأیید کنید. اگر از یک اندیکاتور سیگنال «خرید» و از عملکرد قیمت سیگنال «فروش» دریافت می کنید ، برای تأیید سیگنال های خود از اندیکاتورها، یا چارچوب های زمانی دیگر استفاده کنید.

در واقع سیگنال ارز رمز نگاری شده، اطلاعاتی درونی هستند که به معامله گر کمک می کنند تا استراتژی مورد نظر خود را تعیین کند ، یک الگوی تاکتیکی ایجاد کند و با حداقل ضرر و زیان، از بازار بیت کوین سود کسب کند که یکی از این اطلاعات درونی، سیگنال خرید بیت کوین می باشد. دانستن اینکه چه سیگنالهایی باید دریافت کنید ، کجا به دنبال آنها بگردید و نیز نحوه تفسیرآن ها مهم است. این مقاله تخصصی از دکتر سیگنال را از دست ندهید.

آموزش کامل خط روند trend line در تحلیل تکنیکال

what-is-trend-line

what-is-trend-line

خط روند (trend line) سطحی است که در تجزیه و تحلیل فنی استفاده می شوند و می توانند در امتداد یک روند ترسیم شوند تا بسته به جهت روند، حمایت یا مقاومت را نشان دهند.

تاریخچه خط روند

خطوط روند یک روش تجزیه و تحلیل فنی ساده و گسترده برای پیش بینی در مورد زمان سرمایه گذاری ورود و خروج است. برای ایجاد داده های گذشته خط روند، که معمولاً در قالب نمودار نمودار قیمت ارائه می شود، لازم است. از لحاظ تاریخی، در گذشته خطوط روند به صورت دستی بر روی نمودارهای کاغذی ترسیم می شدن، اما اکنون استفاده از نرم افزار نمودارسازی که امکان ترسیم خطوط روند بر روی نمودارهای رایانه ای را فراهم می کند، معمول تر است. برخی از نرم افزارهای نمودارسازی وجود دارند که به طور خودکار خطوط روند ایجاد می کنند، با این حال بیشتر معامله گران ترجیح می دهند خطوط روند خود را ترسیم کنند.

خط روند چیست؟

در بازارهای مالی، خطوط روند خطوطی مورب هستند که روی نمودارها ترسیم می شوند. آن ها نقاط داده خاصی را بهم متصل می کنند و معامله گران را قادر می سازند حرکت قیمت ها را تجسم و روندهای بازار را شناسایی کنند.

خط روند در تحلیل تکنیکال

خطوط ترند یکی از اساسی ترین ابزارها در تجزیه و تحلیل فنی (TA) محسوب می شوند. آن ها به طور گسترده در بازارهای سهام، ارز فیات، مشتقات و بازارهای رمزنگاری استفاده می شوند.

اساساً، خطوط روند مانند سطوح پشتیبانی و مقاومت کار می کنند اما به جای خطوط افقی از مورب ساخته شده اند. به همین ترتیب، آن ها می توانند دارای شیب مثبت یا منفی باشند. به طور کلی، هرچه شیب خط بیشتر باشد، روند قوی تر است.

انواع و ساختار خط روند

خطوط روند را به دو دسته اصلی صعودی (روند صعودی) و نزولی (روند نزولی) تقسیم می کنیم. همان طور که از نام آن مشخص است، یک خط روند صعودی از یک نمودار نمودار پایین تر به یک نمودار بالاتر ترسیم می شود.

رسم خط روند نزولی

خط روند نزولی شیب منفی دارد و با اتصال دو یا چند نقطه بلند شکل می گیرد. ارتفاع دوم باید پایین تر از اول باشد تا خط دارای شیب منفی باشد. توجه داشته باشید که حداقل سه نقطه باید متصل شوند قبل از اینکه خط یک خط روند معتبر در نظر گرفته شود.

رسم خط روند صعودی

یک خط صعودی دارای شیب مثبت است و با اتصال دو یا چند نقطه پایین شکل می گیرد. پایین ترین سطح باید بالاتر از سطح اول باشد تا خط دارای شیب مثبت باشد. توجه داشته باشید که حداقل سه نقطه باید متصل شوند قبل از اینکه خط یک خط روند معتبر در نظر گرفته شود.

رسم خط روند خنثی

روند خنثی ترکیبی از روندهای صعودی و نزولی در بازه های زمانی کوتاه است که همواره در حال رنچ زدن است. این خط روند نشان دهنده برابری قدرت خریدار و فروشنده سهم است که در بازه های زمانی بلندتر به صورت خنثی ظاهر می شود. برای رسم این خط روند کافی است قله ها و دره های مشخص را بهم وصل نمایید.

تفاوت بین خطوط روند و کانال ها

معامله گران معمولاً برای ایجاد کانال ها، از خط روند متصل به بالاترین خط برای یک بازه زمانی و هم چنین موارد دیگر استفاده می کنند. یک کانال نمایشی بصری از هر دو خطوط حمایت و مقاومت را برای دوره زمانی مورد تجزیه و تحلیل اضافه می کند. مشابه یک خط روند واحد، معامله گران به دنبال یک جهش یا شکست هستند تا اقدامات قیمت را از کانال خارج کنند. بسته به نحوه تنظیم چارت خود، ممکن است از این مورد به عنوان یک نقطه خروج یا یک نقطه ورود استفاده کنند.

خط روند در تایم فریم های مختلف

ترسیم خطوط روی نمودارهای چارچوب زمانی مختلف است و هرچه از نظر زمانی بالاتر باشد ساده تر است، زیرا در این حالت نوسانات کمتری دارید.

بلند مدت

تایم فریم بلند مدت از تعداد کندل های کمتری تشکیل شده است ترسیم خطوط روند برای این تایم فریم راحت تر از بقیه زمان ها است. و همچنین خط روند رسم شده از اعتبار بیشتری برخوردار است.

میان مدت

در تایم فریم های میان مدت شاهد تغییرات جزیی تری از بازار هستیم به این دلیل که تعداد کندل های بیشتری را نشان می دهد. در صورت تریدی در خط روند خود می توانید تایم فریم خود را افزایش دهید و با تایم فریم بالاتر ترند لاین خود را چک کنید.

کوتاه مدت

رقابت عرضه و تقاضا را در این تایم فریم به وضوح می بینیم. شرایط بازار در این تایم فریم کامل مشخص شده است. و با کمک تعداد زیادی از کندل ها خط روند خود را ترسیم کنید.

شرایط شکست خط روند

در صورت شکسته شدن یک خط روند می تواند تغییر در روند فعلی را نشان دهد. اگر حجم معاملات کم باشد با شکست یک خط روند همراه باشد.

برای اطمینان از معتبر بودن شکست خط روند می تواند منطقی باشد که یک یا دو روز صبر کنید. پس از انتخاب موقعیت، مدیریت ریسک – به صورت سفارشات ضرر متوقف یا توقف عقب افتاده – می تواند به محافظت از سود پس از شکست روند کمک کند.

با توجه به حجم کم و عدم نوسان، بهترین حرکت این است که گاهی صبر کنید تا چند روز صبر تحلیل روند چیست؟ کنید تا علاقمندان صعودی قادر به افزایش قیمت رمز ارز خود به بالای خط روند نباشند.

اعتبار خط روند

استفاده از خط روند برای تشخیص روند باید حداقل به دو نقطه اتصال، ترجیحاً در اثر واکنش قیمت کم یا زیاد بدون وقفه، احتیاج داشته باشید تا از یک خط روند استفاده کنید. با این حال، برخی از قوانین اعتبار سنجی نیز باید در خاطر داشته باشید.

تعداد پیوت های هم اندازه: هر خط روند محل اتصال تعدادی پیوت به هم است که فاصله برابر و متناسب آن ها باهم می تواند به خط روند اعتبار ببخشد.

زوایا در خطوط روند: بهترین زاویه برای خط روند 45درجه می باشد. هرچقدر زاویه خط روند بیشتر باشد از اعتبار کمتری برخوردار می شود.

حجم معاملات روند: اگر با بالا رفتن قیمت، افزایش حجم معاملات نیز صورت گرفت این می توان این طور در نظر گرفت که روند در مسیر درستی قرار دارد.

تعداد دفعات برخورد: هرچه تعداد دفعات بیشتری به خط روند برخورد کنند خط روند اعتباری بیشتری دارد.

بهترین ویژگی های یک خط روند

1- هرچه از پایین ترین قیمت که می توان در یک خط واحد متصل کرد، خط روند قوی تر و از اهمیت بیشتری برخوردار است. وقتی سه یا چند نقطه در یک خط مستقیم به هم متصل می شوند، این احتمالاً نشان دهنده پشتیبانی (در یک روند صعودی) یا مقاومت (در یک روند نزولی) است.

2-هرچه مدت زمان خط روند بیشتر باشد، روند زمینه ای قوی تر است.

3- زاویه در خط روند: با افزایش شیب دار بودن یک خط روند، اعتبار سطح حمایت یا مقاومت کاهش می یابد. یک خط روند شیب دار در نتیجه یک پیشرفت شدید (یا کاهش) طی یک دوره کوتاه مدت است. زاویه یک خط روند ایجاد شده از چنین حرکات تند بعید است که سطح حمایت یا مقاومت معنی داری داشته باشد. حتی اگر خط روند با سه نقطه به ظاهر معتبر شکل گرفته باشد، تلاش برای ایجاد شکست خط روند یا استفاده از سطح حمایت و مقاومت ثابت شده، اغلب دشوار خواهد بود.

خط روند حمایتی مقاومتی

مفاهیم حمایت و مقاومت در سطح معاملات بدون شک دو مورد از مهمترین ویژگی های تحلیل تکنیکی هستند. بخشی از تجزیه و تحلیل الگوهای نمودار، این اصطلاحات توسط معامله گران برای اشاره به سطح قیمت در نمودارهایی استفاده می شود که تمایل دارند به عنوان موانع عمل کنند، و مانع از آن می شوند که قیمت دارایی به یک جهت خاص سوق یابد.

اکنون که خط روند خود را تنظیم کرده اید، مرحله بعدی شما شامل افزودن سطح حمایت و مقاومت است. این تحلیل روند چیست؟ ها به سادگی محدوده قیمتی هستند که اصلاح و ادغام در آن ها اتفاق می افتد. مقاومت خط اول در امتداد یک روند صعودی است که در آن قیمت ها تمایل دارند قبل از بازگشت دوباره به آن برسند. در صورت روند نزولی پایین ترین لینگ است. خط حمایت خط پایینی در امتداد روند صعودی است که به نظر می رسد قیمت ها برای یک دوره خاص کمتر نیستند. در صورت روند نزولی این خط بالایی است.

دامنه های حمایت و مقاومت همیشه در حال تغییر هستند. هنگامی که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت خارج شد، سطح حمایت و مقاومت جدیدی ایجاد می شود.

معامله و کسب درامد با خط روند

تعداد زیادی از افراد به این موضوع اعتقاد دارند که همواره باید در جهت روند معاملات را پیش گرفت و جمله ” Trend is your friend ” را به عنوان اصل تجزیه و تحلیل خود قرار می دهند. با استفاده از رسم خط روند در نمودارهای صعودی و نزولی می توانید ناحیه های حمایتی و مقاومتی را پیدا کنید و با خرید و فروش در اطراف این نواحی به کسب درآمد بپردازید.

سیگنال خرید و فروش در روند کاهشی و افزایشی

اگر شما نیز در گروه ها و کانال های سیگنال دهی عضو باشید با دقت در چارت های ارسالی متوجه خواهید شد که بسیاری از سیگنال های خرید یا فروش یک ارز به کمک ترند لاین یا همان خط روند ارائه می شوند.

به عنوان مثال در تصویر زیر مشاهده می کنید که در یک روند نزولی همراه با خط روند نزولی که در نقش سطح مقاومتی رسم شده است. مادامی که خط روند را از بالا بشکند امکان افزایش تا مقدار مشخص شده وجود دارد و بعد از شکستن خط روندی که نقش مقاومتی را بازی می کرد تبدیل به خط حمایت می شود.

تحلیل قیمت اتریوم و بررسی روند آن در آذر ماه ۱۴۰۰

اتریوم چیست

اتریوم دومین رمز ارز بود که بعد از بیت کوین سر به عرصه ظهور گذاشت و همواره با قدرت فراوان در حال داد و ستد در بازار ارزهای دیجیتال است. این ارز دیجیتال که رنک ۲ بازار را از لحاظ حجم بازار برای خود کسب کرده است، امروز ۳ آذر ۱۴۰۰ قیمتی برابر ۴۳۴۸ دلار برابر ۱۲۶,۵۷۳,۷۵۳ تومان با قیمت تتر ۲۹۱۱۰ دارد و در یک محدوده مقاومتی در حال نوسان است.

در این مقاله قصد داریم به تحلیل تکنیکال اتریوم بپردازیم و روند قیمتی آن را در چند ماه اخیر بررسی کنیم.

تحلیل تکنیکال اتریوم امروز ۳ آذر ۱۴۰۰

برای تحلیل قیمت اتریوم ابتدا روند قیمتی را در تصویر زیر در تایم فریم هفتگی می بینیم.

همانطور که در این تصویر می بینیم اتریوم از ۲۳ مارس ۲۰۲۰ وارد یک کانال صعودی شده و یک روند مثبت را برای خود تشکیل داده است؛ به نحوی که توانسته یک رشد بیش از ۴۰۰۰ درصدی را تجربه کند و قیمت ۴۸۴۱ دلار را برای خود به ثبت برساند. اکنون حدود ۱۱ درصد قیمت اتریوم پایین تر از زمان اوج خود در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۰ است.

اما شواهد و قراین نشان می دهد حرکت در کانال صعودی فعلا ادامه دارد و فتح قله های جدید برای اتریوم دور از انتظار نیست، ولی نکته مهمی که در خصوص اتریوم باید توجه کرد، همبستگی قیمت آن با قیمت بیت کوین است. پس برای تحلیل اتریوم حتما باید به بیت کوین نیز توجه کنید.

برای آنکه روند قیمتی اتریوم را بهتر پیش بینی کنیم نیاز است وارد تایم فریم روزانه شویم. چارت قیمتی اتریوم در تایم روزانه در ادامه آورده شده است.

همانطور که در چارت قیمتی روزانه مشاهده می کنید، اتریوم در یک محدوده مقاومتی که با دو خط مشکی نشان داده شده است، گیر افتاده و در این ناحیه چند روزی است درجا زده است. در صورتی که اگر از این محدوده به سمت بالا بگذرد احتمالا تا سقف قبلی پیش روی می کند و پس از آن محدوده مقاومتی دیگر، محدوده بنفش رنگ یعنی خط میانه کانال در ۷ هزار دلار است.

اما در صورت ریزش چه خواهد شد؟

قبل از پاسخ به این سوال بار دیگر در تصویر زیر به چارت دقت کنید.

در صورت ریزش قیمت و شکست محدوده مقاومتی (دو خط مشکی ) به سمت پایین اولین محدوده حمایتی، خط کف کانال است که می تواند معتبر باشد. خطوط حمایتی دیگر به ترتیب ۳۵۸۷ و ۲۷۹۷ تتری است که قیمت می تواند در تمامی این سطح ها به سمت بالا برگردد. اما بار دیگر تاکید می کنم به دلیل همبستگی اتریوم و بیت کوین باید این دو ارز را با یکدیگر مورد بررسی قرار داد.

تحلیل فوق صرفا یک نظر شخصی است و هیچ پیشنهاد خرید یا فروشی در آن مطرح نیست.

ترسیم خط روند چگونه است؟

خط روند ابزار ترسیم نموداری دینامیک است که برای ارزیابی مسیر کلی قیمت یک دارایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ترسیم خط روند با اتصال نقاط گردش قیمت به دست می‌آید.

در تحلیل تکنیکال همه چیز بر مبنای مسیر حرکت قیمت، تحلیل می‌شود. تحلیل فنی سه قانون کلی دارد؛ ۱. تاریخ تکرار می‌شود. ۲. قیمت‌ها طبق مسیر مشخصی حرکت می‌کنند. ۳.همه چیز در نمودار قیمت، قابل مشاهده است. در حقیقت تحلیلگر تکنیکال خط روند را گواه تمام عوامل مؤثر بر قیمت می‌داند و نیازی نمی‌بیند که وارد تحقیقات آن بشود. او نگاهش به نمودار قیمت سهم و افت و خیز آن است. در این نمودار، ترسیم خط روند یکی از گزینه‌هایی است که می‌تواند راهنمای هر سرمایه‌گذار و تحلیلگر برای چیدن استراتژی قوی باشد. همچنان که رسم اشتباه آن، می‌تواند ما را از مسیر تحلیل دور کند و حتی باعث زیان سرمایه ما شود. اما این که ترسیم خط روند به چه شکل است و چه برداشت‌هایی می‌توان از آن داشت، موضوع مورد بحث ماست.

خط روند چیست؟

خط روند ابزار ترسیم نموداری دینامیک است که برای ارزیابی مسیر کلی قیمت یک دارایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ترسیم خط روند با اتصال نقاط گردش قیمت به دست می‌آید که در آن مسیر صعود یا نزول قیمت، قدرت حرکت قیمت و مقاومت نسبی روند را مشاهده می‌کنیم.

بهترین نمودار برای ترسیم خط روند

در تحلیل تکنیکال، به طور کلی سه نوع نمودار پرکاربرد داریم؛ نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی. اما برای ترسیم خط روند، باید از نمودار شمعی استفاده کرد. نمودار شمعی از بخش‌هایی شبیه شمع تشکیل شده که هر کدام از آنها گزارشی را از حرکت قیمت می‌دهد که تفسیرش در نمودار آسان است. تحلیلگر با نگاه به نمودار شمعی می‌تواند به راحتی رابطه بین اولین، آخرین، بالاترین و پایین‌ترین قیمت را مورد سنجش قرار دهد. جهت معامله در نمودار شمعی با رنگ مشخص می‌شود. تحلیلگران با نرم‌افزارهای گوناگون، رنگ‌های مختلفی را برای نمایش یک شمع صعودی یا نزولی انتخاب می‌کنند. یک رنگ را به شمع صعودی و یک رنگ را به شمع نزولی اختصاص می‌دهند که با یک نگاه ساده می‌توان تشخیص داد که کدام شمع نزولی و کدام صعودی می‌باشد.

چگونگی ترسیم خط روند

اصلی‌ترین موضوع در ترسیم خط روند، وجود حداقل دو نقطه برای اتصال است.در اصل خط روند را باید از اتصال حداقل دو سقف یا کف قیمت در نمودار رسم کنیم. در روند نزولی، قیمت پس از یک حرکت کوتاه رو به بالا، دوباره سقوط می‌کند. شمع‌های قیمت روند صعودی نیز با گردش‌های کوتاه رو به پایین، دوباره بیش از قبل، رو به بالا حرکت می‌کنند. در روندهای نزولی می‌توانیم پایین‌ترین قسمت شمع‌ها (کف قیمت) را به هم وصل کنیم و سیر نزولی قیمت را مشاهده کنیم. در روندهای صعودی نیز بالاترین قسمت شمع‌ها (سقف قیمت) را برای ترسیم خط روند، در نظر می‌گیریم.

اما سؤالی که پیش می‌آید این است که ترسیم خط روند باید روی کدام نقاط (قیمت باز یا قیمت بسته، سقف یا کف قیمت) انجام شود؟ پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد و خط روندی که کاملا بر نقاط بالا و پایین و باز و بسته شدن شمع‌ها منطبق باشد وجود ندارد. نقاط ترسیم خط روند بستگی به دیدگاه تحلیلگر و وضعیت نمودار دارد و هر کسی می‌تواند طبق نگاه و تجربه شخصی خود با آن برخورد کند. فقط مسئله مهم این است که در ترسیم خط روند، نباید خط ها از درون بدنه شمع‌های قیمتی عبور کنند.

دوره های زمانی

در هر نمودار می‌توانیم چندین خط روند رسم کنیم که هر کدام بیانگر مسیر قیمت در بازه مشخصی از زمان باشد. خط روندی که زاویه شیب تندی داشته باشد، معمولا دوام زیادی نخواهد داشت. چرا که قیمت‌ها نمی‌توانند برای مدت طولانی یک رشد یا نزول تقریبا عمودی را حفظ کنند. ترسیم خط روند در هر زمان ممکن می‌تواند راهنمای تحلیلگران جدید برای شناسایی روند کلی باشد. خطوط روند در دوره‌های زمانی طولانی‌تر، قدرتمندتر هستند. برای ریسک کمتر می‌توانیم از تکنیک تحلیل چند زمانی استفاده کنیم. مثلا نمودار هفتگی تحلیل را شروع کنیم و در مواقع اصلاحی یا بر اساس خطوط روند هم‌پوشان در نمودار روزانه، معامله کنیم. هرچند بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بهترین دوره زمانی برای تحلیل روند قیمت، نمودار روزانه می‌باشد. زیرا نه خیلی طولانی است و نه زیادی کوتاه مدت. بر اساس آن می‌شود دوره زمانی منطقی را به همراه جزئیات مهم آن، تجزیه و تحلیل کرد.

باید مراقب باشیم که در ترسیم خط روند، از بدنه شمع‌ها عبور نکنیم. زیرا چنین خطی هیچ‌گونه اعتبار تحلیلی نخواهد داشت. همچنین باید حواسمان به فاصله‌های زمانی میان نقاط اولیه ترسیم خط روند (حداقل دو نقطه) باشد. هر چه بازار طی مدت طولانی تری به آن واکنش نشان دهد، قطعا اعتبار بیشتری می‌یابد. آخرین نکته در مورد بازه‌های زمانی این است که هرچه تعداد نقاط برخورد خط روند بیشتر باشد، آن خط از نظر تحلیلی معتبرتر است.

تنظیم خط روند

بعد از ترسیم خط روند، معمولا لازم است خط را به خوبی تنظیم کنیم. مسیر قیمت‌ها یکنواخت و مستقیم نیست و از این جهت که خط روند هم قیمت و هم زمان را مشخص می‌کند، در امتداد محور زمان و قیمت، حرکت می‌کند. یعنی هر نوع افزایش یا کاهش شتاب در روند، نیاز به ساماندهی مجدد دارد. برای درک این که آیا خط روندی که رسم کردیم باید تنظیم شود یا این که آیا شکسته شده یا نه، بایستی حرکات قیمت را در یک روند در نظر بگیریم.

  • در یک روند صعودی، سقف‌ها و کف‌های بالاتری به وجود می‌آید. به این معنا که سقف‌ها و کف‌های قیمت، بالاتر از سقف‌ها و کف‌های قبلی هستند. تا زمانی که قاعده بر این باشد، اگر قیمت به زیر خط روند نزول پیدا کرد، شاید به معنای پایان روند نباشد و فقط باید دوباره خط را تنظیم کنیم.
  • در یک روند نزولی، سقف‌ها و کف‌های پایین‌تری ایجاد می‌شود. به بیان دیگر، سقف‌ها و کف‌های قیمت، پایین تر از سقف‌ها و کف‌های قبلی هستند. تا وقتی که قاعده به این شکل باشد، اگر قیمت از خط روند بالاتر برود، احتمالا به معنای پایان روند نباشد و فقط لازم است خط روند را دوباره تنظیم کنیم.

ارزیابی ناحیه حمایت و مقاومت با خطوط روند

نتیجه مهم دیگری که می‌شود از ترسیم خط روند به دست آورد، پیش‌بینی سطوح حمایت و مقاومت است. به این معنا که با خطوط روند می‌توانیم با آن تشخیص دهیم قیمت در چه ناحیه‌ای برای حرکت دچار چالش می‌شود. کاربرد این اطلاعات برای معامله‌گرانی است که می‌خواهند نقاط استراتژیک ورد به معامله را بیابند و حد سود یا حد ضرر را تشخیص دهند. کسانی که با روش تکنیکال تحلیل می‌کنند، هنگام نزدیک شدن قیمت سهم به خطوط روند، با توجه بیشتری آن را زیر نظر می‌گیرند. چرا که این نواحی، نقش مهمی در روند کوتاه مدت قیمت، ایفا می‌کنند.

در زمان رسیدن قیمت به سطوح مقاومت یا حمایت، احتمال دارد دو اتفاق رخ بیفتد: قیمت به سطح حمایت یا مقاومت برخورد می‌کند و دوباره به مسیر قبلی خود شروع به حرکت می‌کند. یا این که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت عبور کند که این وضعیت حاکی از تغییر و یا ضعف روند فعلی است.

خطای ذهنی در ترسیم خط روند

این مسئله شاید چالشی ترین مسئله تحلیلگران در هنگام رسم خطوط روند باشد که اصطلاحا به آن “تنظیم اجباری منحنی” گفته می‌شود. این حالت مربوط به زمانی است که فرد با تعصب نسبت به وضعیت نمودار، بر درستی یک ناحیه پافشاری می‌کند و یقین دارد و بر اساس پیش‌زمینه‌های ذهنی اشتباه، رسم و تنظیم خطوط را آغاز می‌کند. مهم‌ترین نکته در ترسیم خط روند و سطوح مقاومت و حمایت این است که همواره برترین نقاط بازگشت در نمودار، واضح‌ترین آن‌ها هستند. لذا اگر می‌بینیم که یک خط روند به اندازه کافی با قوانین تحلیل نموداری هم‌خوانی ندارد، توصیه می‌شود ابزار یا الگوی دیگری را دست بگیریم و یا صبر کنیم تا موقعیت مناسبی فراهم شود.

نقش خط روند در معامله

معامله‌گران برای معامله بر اساس ترسیم خط روند، از دو شیوه استفاده می‌کنند. حالت اول وقتی است که قیمت مسیر پیش‌بینی شده‌ای را طی کرده و خط روند نقش حمایتی یا مقاومتی مطلق دارند. در این وضعیت اگر خط روند طبق روند صعودی پیش برود، احتمالا زمانی خرید را ثبت می‌کنند که یک روند نزولی کوتاه‌مدت با خط روند صعودی بزرگ، برخورد داشته باشد. اگر هم مسیر خط روند، نزولی باشد، فروش هنگامی انجام می‌شود که یک روند صعودی کوتاه‌مدت با یک خط روند نزولی بزرگ برخورد کند.

اما حالت دیگر، زمانی است که پس از ترسیم خط روند، شمع‌های قیمتی با خط روند شکسته شوند و قیمت بالاتر یا پایین تر از آن‌ها بسته شود. در این حالت، خط روند خاصیتی معکوس دارد و به تحلیل روند چیست؟ تحلیل روند چیست؟ سطوح اتفاق تبدیل می‌شود. به عنوان مثال، خط روند صعودی که نقش حمایتی داشته، شکسته شود و تبدیل به یک خط مقاومتی شود. در این صورت اکثر معامله‌گران صبر می‌کنند تا قیمت به خط روند بازگردد و سپس یک معامله کم‌ریسک را رقم بزنند.

خطوط روند، راهنما یا سیگنال؟

از طرفی با رسم و تنظیم مداوم این خطوط، خط روند به یک سیگنال معاملاتی غیردقیق تبدیل می‌شود. از طرف دیگر، اندک خطایی در زاویه ترسیم خط روند، ممکن است در این که خط روند با چه قیمتی برخورد کند، تفاوت فاحشی ایجاد کند. لذا بهتر است خط روند را به عنوان یک راهنما در نظر بگیریم و برای ورود به معامله، از معیارهای دقیق‌تری مانند کندل استیک‌ها، الگوهای قیمت یا اندیکاتوری که نسبت به نوسانات قیمت، تطبیق دقیق‌تر و سریع‌تری دارد، استفاده شود.

وقتی خط روند را یک راهنما بدانیم، دیگر لزومی ندارد در ترسیم خط روند منطبق با کف‌های قیمت و سقف‌های قیمت، وسواس زیادی به خرج بدهیم. باید خط روند را به شکل مناسب رسم کنیم و در بی‌نقص بودن آن، کمال‌گرایی نداشته باشیم. اگر در ترسیم خط روند، قواعد را به طور معتدل رعایت کردیم، خط روند می‌تواند مسیری عینی در برابر ما قرار دهد تا از موقعیت‌های مناسب برای معاملات، آگاه شویم.

ابزارهای تحلیل تکنیکال و کلیات آن‌ها

ابزارهای تحلیل تکنیکال

در بازار بورس، به دست آوردن سود هدف اصلی سرمایه‌گذاران به حساب می‌آید. خرید سهم در پایین‌ترین قیمت ممکن و فروش آن در قیمت‌های بالا یکی از مواردی است که سرمایه‌گذاران همیشه به دنبال آن بوده‌اند. تحلیل سهم به روش‌های مختلفی امکان‌پذیر است که مهمترین آنها عبارتند از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی. با “اصول تحلیل تکنیکال: تاریخچه و نظریه‌های آن” پیشتر آشنا شدیم؛ در این مطلب سعی خواهد شد در مورد ابزارهای تحلیل تکنیکال و کلیات آن مورد بررسی قرار بگیرند.

در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:

در تحلیل تکنیکال مواردی زیادی در نظر گرفته می‌شود که مهمترین آنها روند قیمتی گذشته سهم، نوسان آن و قیمت فعلی هستند. در واقع تحلیل تکنیکال، با بررسی گذشته سهم سعی در پیش‌بینی آینده آن دارد. یکی از اصول تحلیل تکنیکال روندی بودن قیمت سهم است.

در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که قیمت سهم دارای روند است؛ هر چند که در برخی زمان‌ها به‌صورت تصادفی است و روند خاصی ندارد. فرض دوم این است که همه چیز در قیمت دیده شده است؛ بدین معنا که کلیه عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، جغرافیایی و … در قیمت یک سهم لحاظ شده است.

شاید بتوان انعطاف‌پذیری تحلیل تکنیکال را بزرگ‌ترین نقطه قوت این نوع تحلیل در نظر گرفت. چرا که تقریبا در همه بازارهای معاملاتی می‌توان از تحلیل تکنیکال استفاده کرد. از دیگر نقاط قوت تحلیل تکنیکال قابلیت استفاده از آن در بازه‌های زمانی مختلف است. این بازه می‌تواند از دقیقه تا ماه و سال باشد.

در مطلب “مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی” به مزایا و اشکالات تحلیل تکنیکال اشاره شده است.

تحلیل تکنیکال کلاسیک

بازار سرمایه بازار عرضه و تقاضا است. در روند قیمتی سهم در بعضی از نقاط تبادل شدید عرضه و تقاضا رخ می‌دهد. عبور از این نقاط به منزله تسلط عرضه بر تقاضا یا برعکس آن است. به‌طور کلی بازار سرمایه‌دارای سه نوع روند صعودی، نزولی و خنثی است. روند خنثی بیانگر میزان برابر در عرضه و تقاضا در یک دوره زمانی خاص است. از این نقاط به عنوان نقاط حمایتی و مقاومتی یاد می‌شود. رسم خطوط حمایتی و مقاومتی سهم از قدیمی‌ترین و اساسی‌ترین ابزارها در تحلیل تکنیکال به حساب می‌آید. خط حمایتی که در آن سهم به سمت کاهش قیمت حرکت می‌کند و خط مقاومت خطی است که قیمت سهم تمایل به افزایش و صعود دارد. تعداد نقاط در تماس، طول دوره زمانی که در نظر گرفته شده است و حجم معاملات از مهمترین مواردی است که در رسم خطوط حمایتی و مقاومتی باید در نظر گرفته شوند. همانطور که ذکر گردید، در تحلیل تکنیکال از روند گذشته سهم استفاده می گردد. گذشته سهم را می‌توان در بازه‌های زمانی یک ماه، شش ماهه، سالانه و هر بازه زمانی را در نظر گرفت.

تحلیل تکنیکال کلاسیک

الگوهای قیمتی

الگوهای قیمتی در واقع عبارتند از اشکالی از نمودار سهام که به دلیل تعداد بالای تکرار آنها بر روی نموداری‌های قیمت، روند قیمت سهام بعد از آن با درصد بالایی (معمولا بالای ۵۰ درصد) در جهت خاصی باشد (صعودی یا نزولی). در واقع الگوهای قیمتی بیان کننده این مطلب است که گذشته سهم خود را تکرار می‌کند و الگوهایی در نمودارهای سهم وجود دارند که به دفعات زیادی تکرار شده‌اند و قیمت سهم پس از این الگوها روند مشخصی داشته است. شناخت و شناسایی این الگوها می‌تواند به سهامدار در انتخاب قیمت مناسب برای خرید یا فروش کمک بسزایی کند. از معروف‌ترین الگوهای قیمتی می‌توان به الگوی برگشتی، الگوی ادامه دهنده، الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و قلاب، الگوی وج (wedge)، الگوی کاسه‌ای، الگوی دو دره و دو قله، و الگوی مثلثی اشاره کرد.

الگوهای قیمتی

انواع نمودار قیمتی

نمودار خطی و نمودار کندل استیک جز معروف‌ترین نموداری‌های قیمتی در تحلیل تکنیکال به حساب می‌آیند. در نمودار خطی که یکی از ساده‌ترین نمودارها به حساب می‌آید، نموداری کندل استیک که با عنوان نمودار شمعی نیز از آن یاد می شود، نسبت به نمودار خطی اطلاعاتی بیشتری را ارائه میدهد. در نمودار کندل استیک علاوه بر مشاهده همه اطلاعاتی که در نمودار خطی بیان شده‌اند، بالاترین، پایین‌ترین قیمت را در بازه‌های زمانی مختلف (مثلاً یک دقیقه، یک روز، یک ماه) را نمایش می‌دهد. از دیگر نمودارهایی که در حین سادگی استفاده زیادی در تحلیل تکنیکال می‌شود، می‌توان به نمودار میله‌ای روزانه اشاره کرد که شامل زمان و قیمت تحلیل روند چیست؟ است. معمولا محور عمودی شامل قیمت و محور افقی بیانگر زمان است.

انواع نمودار قیمتی

اسیلاتور و اندیکاتور

در ابتدا معنای تحت‌اللفظی این دو کلمه بیان می‌گردد. اسیلاتور (oscillator) در زیان انگلیسی به معنای نوسان‌ساز و اندیکاتور (indicator) به معنای شاخص و مقیاس است. اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی بر روی قیمت سهم و حجم معاملات آن، اطلاعات بسیار خوبی در مورد سهم از جمله شتاب قیمت، روند حرکت سهم و سایر معیارهای مهم را ارائه می‌دهند. معمولاً از اندیکاتورها برای تایید روند سهم پیش‌بینی شده و اعتبار آن استفاده می‌شود. همچنین تولید سیگنال خرید و فروش از دیگر استفاده‌های رایج از اندیکاتور ها به شمار می‌آید. اندیکاتورها به دو دسته پیشرو (leading) و دنباله‌رو (lagging) تقسیم می‌شوند. اندیکاتور نسبت انباشتگی به پراکندگی، اندیکاتور rsi یا شاخص قدرت روند،اندیکاتور استوکاستیک، اندیکاتور شاخص معدل قیمت، اندیکاتور آرون از جمله معروف‌ترین اندیکاتورها به حساب می‌آیند.

بسیاری از ابزارهای تکنیکال برای روندهای صعودی و نزولی عملکرد مناسبی ارائه می‌دهند. اما یکی از ابزارها که برای زمان خنثی و ثبات قیمت‌ها استفاده می‌شود اسیلاتور است. از اسیلاتور برای مشاهده هیجانات بازار نیز استفاده می‌شود.

اسیلاتور و اندیکاتور

الگوهای شمعی یا کندل استیک

نمودارهای شمعی که برای اولین بار در ژاپن مورد استفاده قرار گرفتند، در واقع بیان‌کننده احساسات بازار هستند. در نمودارهای شمعی اندازه بدنه نمودار بسیار مهم است. به‌طور مثال بدنه بزرگ‌تر در نمودار شمعی نشان‌دهنده خریدار دست قوی‌تری دارد و بدنه کوچک‌تر نشان‌دهنده قدرت کم خرید و فروش است. الگوهای شمعی به دو دسته کلی ادامه دهنده و برگشتی تقسیم می‌شوند.

الگوهای شمعی یا کندل استیک

الگوهای هارمونیک

شناسایی نقاط بازگشت در بازار، بر اساس الگوهای ویژه یکی از وظایف الگوهای هارمونیک است. این الگوها از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج‌های حرکتی بازار به وجود می‌آیند. استفاده از الگوهای هارمونیک در مقایسه با الگوهای کلاسیک کمی پیچیده‌تر است؛ چرا که شناسایی آن‌ها نیاز به تجربه زیادی دارد. الگوی ab=cd از عمومی‌ترین الگوهای این دسته است. از دیگر الگوهای این بخش می‌توان به الگوی گارتلی، باترفلای، الگوی بت یا خفاش، الگوری crab نام برد.

الگوهای هارمونیک

پرایس اکشن

پرایس اکشن عبارت است از معامله کردن با استفاده از اطلاعات واقعی و فقط بر اساس نمودار قیمت. در این روش مبنا قیمت فعلی سهم است و سپس با استفاده از برخی اصول، روند حرکتی که بیشترین درصد رخ دادن را دارد را در نظر می‌گیرند.

پرایس اکشن

خطوط فیبوناچی

نسبت های فیبوناچی توسط یک ریاضیدان ایتالیایی کشف شد. از اعداد فیبوناچی و نسبت هایی که بین آنها است، در مسائل مختلفی استفاده میشود که تحلیل تکنیکال نیز از این موضوع بی بهره نیست. از جمله نسبت هایی که در بین اعداد فیبوناچی است میتوان به به این موارد اشاره کرد: ۰٫۷۶۳ – ۰٫۶۱۸ – ۰٫۵ – ۰٫۳۸۲ – ۰٫۲۳۶

به‌عنوان مثال

هر عدد فیبوناچی تقریبا ۱٫۶۱۸ برابر عدد قبلی خود است. هر عدد فیبوناچی تقریبا ۰٫۶۱۸ برابر عدد بعدی خود است.

ابزارهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال برای شناسایی بازگشت یا ادامه روند استفاده می‌شوند. ابزارهای زیادی در مورد فیبوناچی در بازار وجود دارد که فیبوناچی ریتریسمنت، فیبوناچی اکستنشن، فیبوناچیProjection، فیبوناچی اکسپنشن، فیبوناچی Arcs، فبوناچی Fan، فیبوناچی زمانی از جمله معروف‌ترین و پرکاربردترین ابزارهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال به حساب می‌آیند.

مثال برای خطوط فیبوناچی

امواج الیوت

تحلیل امواج و جهات تغییرات قیمت از مهمترین بخش های تحلیل تکنیکال است که برای تشخیص زمان خرید و فروش استفاده میگردد. مهم ترین بخش الویت مربوط به موج ها است. سایر بخش های آن مربوط به نسبت و زمان است. بطور معمول از امواج الویت برای میانگین های بزرگ استفاده می گردد. بر اساس امواج الویت بازار سرمایه یک روند تکرار شونده شامل پنج موج افزایش و پس از آن با سه موج کاهشی همراه می گردد.

امواج الیوت

جمع‌بندی:

در ادامه آموزش تحلیل تکنیکال، در این مطلب با ابزارها و کلیات آن آشنا شدیم. الگوهای هارمونیک، خطوط فیبوناچی، امواج الیوت، الگوهای شمعی و موارد دیگر صحبت کردیم. سلسله آموزش‌های تکنیکال به مرور تکمیل شده و با یادگیری مفاهیم بیشتر، مثال‌هایی برای مخاطبین گرامی ذکر می‌شود تا مفاهیم به درستی قابل درک باشد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا