تحلیل بنیادی

برای اطلاعات بیستر نسبت به فاکتورهای اقتصادی، مطالعه دو مقاله روش ترید کردن تقویم اقتصادی پیشنهاد می شود.
تحلیل فاندامنتال فارکس؛ آموزش تحلیل بنیادی در فارکس
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در دنیای مالی نقش بسیار حیاتی در ارزش گذاری هر چیزی از سهام شرکتها تا املاک و مستغلات، بازی می کند. تحلیل بنیادی، برای معاملات بازار ارزهای بین المللی فارکس، مکانیزم اصلی بررسی زیربناهای به ظاهر تصادفی نوسانات نرخهای ارزی است.
همانگونه که می دانید در بازار مالی فارکس سه نوع تحلیل داریم. تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل فاندامنتال فارکس و تحلیل احساسات بازار فارکس. پیشتر در وبسایت دنیای ترید از سری مقالات مربوط به بخش فارکس، تحلیل تکنیکال فارکس را توضیح دادیم.
در اینجا قصد داریم از تحلیل بازار مالی، سراغ تحلیل فاندامنتال در فارکس برویم و برای شما توضیح دهیم.
تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟
تحلیل بنیادی در فارکس فرآیند تجزیه تاثیرات عوامل سیاسی، اقتصادی و فاکتورهای اجتماعی، بر روی ارزش نسبی یک ارز است. از طریق شناسایی محرک های اصلی ارزش ذاتی یک ارز، شرکت کنندگان در فارکس آنگاه می توانند تصمیمات تجاری آگاهانه ای اتخاذ کنند.
کار تحلیل تکنیکال بررسی چارت قیمت و نمودارها برای شناسایی الگوها یا روندها است، تحلیل بنیادی شامل بررسی اطلاعات اقتصادی و عناوین خبری است.
شما باید بتوانید دلایل و چگونگی تأثیر برخی رویدادها مانند افزایش نرخ بیکاری، تورم و نرخ GDP بر اقتصاد و سیاست های پولی یک کشور را که در نهایت بر سطح تقاضا برای پول آن کشور تأثیر می گذارد را، درک کنید.
ایده پشت این نوع تحلیل این است که اگر چشم انداز اقتصادی فعلی یا آینده یک کشور خوب باشد، باید ارز آن کشور تقویت شود. هرچه اقتصاد یک کشور بهتر باشد، مشاغل و سرمایه گذاران خارجی بیشتری در آن کشور سرمایه گذاری خواهند کرد. این امر منجر به نیاز به خرید ارز آن کشور، برای به دست آوردن دارایی های آن کشور می شود.
آموزش فاندامنتال فارکس
در اینجا ما سعی داریم به صورت تقریبا جامع، به شما یک دستورالعمل گام به گام آموزش فاندامنتال فارکس، نشان دهیم. امید است که شما بعد از مطالعه این قسمت، بتوانید خودتان عوامل اقتصادی تاثیر گذار روی بازار فارکس را تشخیص دهید؛ بعد از آن است که خواهید توانست دارایی مناسب خود را در بازار فارکس کشف کرده، و شروع به ترید آن کنید.
دستورالعمل ما شامل دو گام ساده ولی جامع است. گام اول یادگیری و مطالعه فاکتورهای مهم اقتصاد کلان، و گام دوم بررسی مسائل و فاکتورهای سیاسی کشورها است.
اولین گام، مطالعه فاکتورهای مهم اقتصاد کلان است. برای ایجاد ثروت، باید یک ساختار تحلیلی فراهم کنیم. برای ایجاد ساختار، ابتدا باید اساس آن را تعیین کنیم. اساس تجزیه و تحلیل ما شامل مطالعه اقتصاد کلان در مقیاس جهانی خواهد بود.
باید زمینه این امر را در بالاترین سطح ایجاد کنیم تا بتوانیم داده ها را فیلتر کرده و به پویایی جفت ارزها تا پایین ترین سطوح شان، دست یابیم. با انجام این کار، پویایی چرخه ای، سیاست های پولی بانک های مرکزی اصلی و چند شاخص دیگر را بررسی می کنیم.
رفتارهای گذشته موسسات پولی، ارتباط زیادی با انتخاب های آینده آنها دارد. به همین دلیل است که باید داده های تاریخی را حین تحلیل مسیر آینده مارکت ها، در نظر داشته باشیم.
مرحله اول نسبتاً ساده است زیرا در طول رونق، نوسانات کاهش می یابد و نقدینگی در مقیاس جهانی فراوان می شود؛ در زمان رکود نیز، عکس این قصه صادق است. با این وجود، خیلی مهم است که یک معامله گر بتواند شایعه ها یا نویزهای بازار را از داده ها، جدا کند.
اگر او نتواند این مهم را انجام دهد، قربانی موضوعات سیاسی یا رسانه ای می شود و تحلیلش، با شکست مواجه می شود.
در راستای گام اول، مهمترین فاکتوری که باید بررسی شود، نرخهای بهره است که توسط بانکهای مرکزی کشورها منتشر می شود. در یک فضای اقتصادی سالم و در حال رشد، نرخهای بهره بالاتر منجر به افزایش ارزش پول می شود، در حالیکه نرخهای بهره پایین تر، سبب کاهش ارزش پول می شود.
فاکتور بعدی تورم است. اگر کشوری در چرخه اقتصادی تورمی قرار داشته باشد، که ابزار سنجش آن دو اندیکاتور CPI و PPI است، آن کشور نرخهای بهره را برای جلوگیری از افزایش و تشدید تورم، پایین نگه می دارد.
فاکتور مهم بعدی تراز تجاری کشور است. داشتن مازاد تجاری یا کسری تجاری، هردو روی ارزش ارز یک کشور تاثیر می گذارند. مسئله مهم بعدی اعتبار یک کشور است. اگر کشوری از کشوری دیگر یا صندوق بین المللی پول وام زیادی گرفته باشد، ارز آن کشور قطعا بازتاب این بدهی را منعکس خواهد کرد.
فاکتورهای مهم بعدی که باید بررسی شوند، به این شرح هستند: تولید ناخالص داخلی، قیمت کالاها، داده های مرتبط با اشتغال، تولیدات صنعتی یک کشور، شاخص خرده فروشی، شاخص قیمت مصرف کننده، شاخص قیمت تولید کننده، نرخ بیکاری داده های مربوط به بخش مسکن و ساخت و ساز، میزان خرید اوراق بهادار یک کشور توسط خارجیان و غیره.
برای اطلاعات بیستر نسبت به فاکتورهای اقتصادی، مطالعه دو مقاله روش ترید کردن تقویم اقتصادی پیشنهاد می شود.
قبل از اینکه گام اول را ترک کنیم، لازم به ذکر است که در این قسمت باید توجه ویژه ای به قیمت کالاها نیز شود. قیمت کالاهای کلیدی مثل طلا و نفت، اثر بسیار زیادی روی ارزش ارزها دارد. مثلا قیمت بالای نفت، به دلار کانادا و پوند بریتانیا کمک زیادی می کند و به دلار امریکا و ین ژاپن، خسارت تحلیل بنیادی وارد می کند.
گام دوم که باید در تحلیل بنیادی به آن دقت کنید، عوامل سیاسی است. کشورهایی با دولت های با ثبات، ارزهایشان طرفدار بیشتری دارد. ضمنا تنش ها و جنگهای احتمالی نیز، روی ارزش ارز کشورها، تاثیر زیادی خواهد گذاشت.
یادتان باشد برای بررسی فاکتورهای گام اول، نیاز به یک تقویم اقتصادی دارید. برای این منظور وبسایت دنیای ترید، یک تقویم اقتصادی خوب و جامع فراهم کرده، که پاسخگوی نیازهای معامله گران بازارهای مالی است. برای بررسی آن، لطفا به تقویم اقتصادی دنیای ترید سری بزنید.
چه زمانی از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم؟
قبلا تحلیلگران فارکس به دو گروه تقسیم می شدند. 1- تحلیلگران تکنیکال 2- تحلیلگران فاندامنتال. به عقیده برخی سرمایه گذاران، چند سالی است که گروه سومی به نام تحلیلگران احساسات بازار نیز، به فارکس پیوسته اند.
همانطور که می دانید دو گروه اول درست نقطه مقابل همدیگر قرار دارند. برخی می گویند فقط تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن جوابگوی ما است و باقی بر این باورند که تحلیل فاندامنتال، چاره نهایی معامله گران است.
فارغ از هیاهوی این دو گروه، برای پاسخ به سوال چه زمانی از تحلیل بنیادی استفاده کنیم، مسلما نظرات و عقاید زیادی وجود دارد. اجازه دهید با ذکر مثالی، مسئله را کمی واضح تر کنیم.
فرض کنید شما بدون در نظر گرفتن تحلیل بنیادی و اینکه چه خبرها و رویدادهای مهمی قرار است امروز در تقویم اقتصادی بازار فارکس منتشر شود، چارت خود را باز کرده تا به تحلیل یک جفت ارز بپردازید.
تصور کنید شما EUR/USD را که بالاترین حجم معاملات بین جفت ارزها را به خود اختصاص داده، انتخاب کردید. ساعت 9 صبح است و امروز قرار است ساعت 17 بعد از ظهر، گزارش مهم مشاغل بخش غیر کشاورزی ایالات متحده موسوم به Non Farm Payrolls یا NFP اعلام شود.
فرض کنید امریکا قرار بوده اعلام کند 450.000 شغل جدید ایجاد کرده و شما اصلا اطلاعی نسبت به این خبر ندارید. در صورت صحت این خبر، ارزش دلار امریکا نسبت به یورو بالا خواهد رفت.
شما تحلیلهای تکنیکال خود را انجام داده و به این نتیجه رسیدید که یورو در وضعیت بهتری نسبت به دلار است. شروع به خرید یورو و فروش دلار کردید و حد سود و ضرر خود را گذاشته اید. چند ساعتی از سیستم دور می شوید و بعد از بازگشت، با فعال شدن دستور حد ضرر خود مواجه می شوید.
وقتی پیگیر این مسئله و دلیل ضرر معامله تان می شوید، با خبر بنیادی گزارش خوب مشاغل امریکا مواجه می شوید. فکر می کنم با این مثال، متوجه اهمیت استفاده تحلیل بنیادی، قبل از تحلیل تکنیکال شدید.
حرفه ای ها و موفق های بازار، تعصبی نسبت به هیچکدام از تحلیل ها ندارند. آنها به خوبی نسبت به اهمیت این دو تحلیل، واقف هستند. به قول شاعر بلند آوازه؛ مولانا جلال الدین محمد بلخی، سخت گیری و تعصب خامی است، تا جنینی کار خون آشامی است.
معایب و مزایا تحلیل فاندامنتال فارکس
تحلیل فاندامنتال نیز مثل هر چیز دیگری مزایا و معایبی دارد که باید به آنها بپردازیم. متاسفانه عده ای از سرمایه گذاران فکر می کنند تحلیل بنیادی کار بیهوده ای است. اینها همان گروه متعصب طرفدار رویکرد تکنیکال هستند.
عده ای دیگر می گویند ابزارهای تکنیکال، به تنهایی پاسخگوی نیازهای بازار نیست و باید از تحلیل بنیادی نیز، کمک گرفت. عده سومی نیز می گویند، تلفیق تکنیکال با فاندامنتال، مکمل هم خواهد بود و زمینه های کسب سود بیشتر را، فراهم خواهد کرد.
با توجه به تمام نکات و نظریه های معامله گران، ابتدا درباره معایب تحلیل فاندامنتال صحبت خواهیم کرد.
معایب تحلیل بنیادی فارکس
ایراد اولی که بر این تحلیل گرفته می شود، زمان بر بودن آن است. برخی معامله گران بر این باورند که نمی توان تمام شاخص های اقتصاد کلان را مطالعه کرد. این قضیه نیازمند زمان زیادی است.
ایراد دوم این گروه، نبود سیگنال است. این دسته اعتقاد دارند که از طریق تحلیل بنیادی ما نمی توانیم سیگنالی به دست بیاوریم. در واقع مشکل آنها این است که از طریق تحلیل بنیادی ، نقطه ورود و خروجی پیدا نخواهند کرد.
ایراد بعدی این است که اعداد و ارقام اقتصادی قابلیت دستکاری شدن دارند. گاهی برای خرید سهام در بازارهای مالی، عده ای می گویند شرکتها، اعداد و ارقام خود را دستکاری می کنند.
اینها برخی از باورهای موجود بازار درباره تحلیل بنیادی است. حال به مزایای تحلیل بنیادی می پردازیم.
مزایای تحلیل فاندامنتال فارکس
اولین حسن تحلیل بنیادی، این است که شما با مطالعه فاکتورهای اقتصاد کلان، می توانید تشخیص دهید که آیا ارز مورد نظر شما برای خرید، ارزشمند است یا خیر.
این نوع تحلیل مناسب تریدرهایی است که استراتژی معاملاتی بلند مدت دارند. منظور این است که بعد از بررسی عوامل تاثیر گذار اقتصادی، شما می توانید به بازار ورود کرده و با خیال راحت، سود مورد نظرتان را کسب کنید. حداقل خیالتان راحت است که بعد از انتشار داده مشاغل بهتر از پیشبینی بازار، دارایی مورد نظر شما خلاف جهت شما حرکت نخواهد کرد.
از دیگر مزایای خوب تحلیل بنیادی این است که شما فقط با مطالعه اقتصاد کلان، دلایل پشت پرده حرکات ارزها و دیگر دارایی های مورد نظرتان را خواهید فهمید. این امر باعث می شود شما زودتر از دیگران بتوانید حرکات ارزها را پیش بینی کنید.
درست است که مطالعه فاکتورهای اقتصاد کلان اندکی زمان گیر است، ولی ارزش این را دارد که شما تصویر کلی بازار را خواهید داشت. بعد از مدتی مطالعه این فاکتورها، شما یاد خواهید گرفت که شاخص های اقتصادی را فیلتر کنید.
آنها از درجات اهمیت کم، متوسط و بالایی در زمان انتشارشان برخوردار هستند. در نتیجه نیازی نیست که شما تمام آنها را بدانید. شما با اندکی کسب تجربه در بازار فارکس و تمرین و تکرار، خودتان به محاسن و معایب تحلیل بنیادی پی خواهید برد.
به عقیده حرفه ای های بازار، مزایای تحلیل بنیادی بر معایبش غالب است. برای کسب سودهای عالی در این بازار، بهتر است تحلیل بنیادی را خوب فرا بگیرید و از آن در تریدهای خود، نهایت استفاده را بکنید.
در بازار فارکس چند نوع معامله گر وجود دارد؟
انواع مختلفی از تریدرها در بازار فارکس وجود دارند. برخی می گویند سه نوع تریدر در بازار فارکس وجود دارد. برخی دیگر می گویند چهار نوع تریدر داریم. عده ای دیگر هم بر این باورند که شش نوع تریدر در بازار ارزهای بین المللی وجود دارد.
1- اسکالپرها
اسکالپرها در واقع معامله گران کوتاه مدت بازار هستند. آنها از چند ثانیه تا چند دقیقه، در بازار مانده و بعد از تریدهایشان، از بازار خارج می شوند. آنها استراتژی مختص به خودشان را دارند. این استراتژی شامل تریدهای بیشتر، با سودهای کمتر است.
2- معامله گران روزانه
این دسته نیز، معاملاتشان را در تایم فریم های روزانه انجام می دهند. اگر چه شیوه متفاوتی نسبت به اسکالپرها از لحاظ زمان تریدهایشان دارند ولی، اینها نیز تمام معاملاتشان را تا قبل از پایان روز می بندند.
3- معامله گران سوئینگ
می شود به این نوع معامله گران، معامله گران موج هم گفت. در این نوع استراتژی، تریدرها از چند روز تا چند هفته در معامله شان، منتظر می مانند. در واقع این گروه چیزی بین معامله گران روزانه و معامله گران بلند مدت هستند.
این نوع استراتژی نیازمند صبر و شکیبایی است. این دسته، یک روند را پیدا می کنند و حداکثر چند هفته در معاملاتشان، منتظر می مانند.
4- معامله گران بلند مدت یا پوزیشن
دلیل نامگذاری این معامله گران به بلند مدت، این است که معامله ای را از چند هفته تا چند سال نگه می دارند. اینها در تایم فریم های بلند مدت فعالیت می کنند. اینها در واقع، صبور ترین تریدرهای بازار هستند چرا که، باید برای مدتهای طولانی سرمایه شان را نگه دارند.
5- معامله گران الگوریتمی
دلیل اینکه به این دسته از تریدرها الگوریتمی گفته می شود این است که آنها به نرم افزارهای کامپیوترشان تکیه می کنند. این نرم افزارهای از قبل برنامه ریزی شده، دارایی مورد نظر این دسته را در بهترین قیمتی که به نرم افزار داده اند، خرید می کند.
این نوع استراتژی، مناسب تریدرهایی است که آشنایی بالایی با کامپیوتر و تکنولوژی های موجود آنها دارند.
6- معامله گران خبر-محور
تریدرهای خبر-محور یا رویداد-محور، استراتژی شان بدین صورت است که بیشتر به چارتهای تکنیکال، از طریق اخبار فاندامنتال نگاه می کنند. آنها بیشتر به دنبال صعودها یا ریزش های ناگهانی ناشی از اخبار فاندامنتالی یا سیاسی دارایی ها هستند.
اخباری مثل افزایش غیر منتظره گزارش مشاغل، بالا بردن نرخهای بهره، گزارشات تولید ناخالص داخلی و انتخابات سیاسی. شما از بین انواع تریدرهای ذکر شده، باید ببینید کدام یک مناسب روحیه، شخصیت و زمان کاری شما است.
نتیجه گیری
تحلیل فاندامنتال یکی از سه نوع تحلیل موجود در بازار فارکس است. تاثیرات بسیار مهم و حیاتی تحلیل بنیادی در بازار فارکس، بر هیچ متخصصین بازار فارکس پوشیده نیست. همانگونه که بازارهای مالی و اقتصاد کشورها از هم جدا نیستند، انواع تحلیل های بازار فارکس نیز، به هم متصل هستند.
تحلیل بنیادی در فارکس به زبانی ساده، عرضه و تقاضا بر روی یک ارز خاص را بررسی می کند. تحلیل بنیادی شامل فاکتورهای بسیار مهمی از جمله تعیین نرخهای بهره بانکی است. مسلما اگر قرار باشد فقط یک فاکتور مهم در تحلیل بنیادی که بیشترین تاثیر را روی مارکت دارد نام ببریم، تحلیل بنیادی نرخ بهره است. ما در این مقاله سعی کردیم شما را از مزایای یادگیری و به کار گیری تحلیل بنیادی و تحلیل بازار از این روش، آگاه کنیم.
امید است با یادگیری علم ساده و شیرین تحلیل بنیادی، سودهای بیشتر و آگاهانه تری در بازار فارکس، کسب کنید.
تحلیل بنیادی در بازار سرمایه ایران
ناشر: چالش
تاریخ نشر: 1399
تعداد صفحه: 248
شابک: 978-964-90870-5-4
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
وزن: 361 گرم
رتبه فروش: #8 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: 2 جلد در انبار موجود است.
جان مورفی، کامیار فراهانی فرد (مترجم)، رضا قاسمیان لنگرودی (مترجم)، ساناز قهقرایی زمانی (ویراستار) جان مورفی
در این کتاب با نگاهی کاربردی و با اتکا به مبانی علمی به بررسی مجموعه عوامل تأثیر گذار بر تصمیم گیری های یک فعال در بورس خواهیم توانست به پرسش های بی پاسخی که شاید برای ما مطرح بوده پاسخ گوییم.
شش اصل پایهای در تحلیل بنیادی
یکی از موضوعاتی که ذهن فعالان بازار سرمایه را درگیر خود میکند، استراتژی مناسب برای انتخاب سهام و پوزیشن مناسب خرید و فروش است.
سعید امیرشاهکرمی
یکی از موضوعاتی که ذهن فعالان بازار سرمایه را درگیر خود میکند، استراتژی مناسب برای انتخاب سهام و پوزیشن مناسب خرید و فروش است. انتخاب استراتژی مناسب باعث میشود فرد معاملهگر علاوه بر نظم در سیستم معاملاتی، از نظر آرمش روحی و روانی نیز شرایط خوبی را تجربه کند. برای انتخاب استراتژی مناسب در ابتدا باید فرد ابزار تحلیل خود را انتخاب کند. روشهای رایج برای تکنیکهای معاملهگری عبارتند از تحلیل به روش فاندامنتال (بنیادی)، تکنیکال و پرایس اکشن (الگوهای قیمتی) یا ترکیبی از تکنیکهای مذکور باشد. در این یادداشت تلاش بر این است به بررسی اجمالی تکنیک فاندامنتال بپردازیم.
تکنیک فاندامنتال روشی است به منظور محاسبه ارزش ذاتی اوراق بهادار با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی و مالی مرتبط. یک تحلیلگر بنیادی علاوه بر آنکه بر عملکرد یک شرکت تمرکز میکند باید شرایط کلان اقتصادی، شرایط شرکتهای رقیب و همچنین شرایط بازار مواد اولیه و بازار فروش شرکت را به صورت مداوم رصد کند. یک تحلیلگر برای آنکه با استفاده از تکنیک بنیادی، نتیجه مطلوب را به دست آورد لازم است 6 اصل مهم را مدنظر قرار بدهد. این اصول عبارتند از:
1- انتخاب سهام بر اساس تحولات بازارهای جهانی: تحولات بازارهای جهانی بر سودآوری شرکتها بهخصوص صادراتی محورها تاثیر فراوان میگذارد. یک تحلیلگر باید روزانه تغییرات اقتصاد جهان را مورد ارزیابی قرار بدهد. آمار اشتغال و نرخ بیکاری اقتصادهای بزرگ را به صورت ماهانه بررسی کند. تراز تجاری اقتصادهای بزرگ را مورد بررسی قرار بدهد، تحولات نرخ بهره و سیاستهای پولی و مالی اقتصادهای بزرگ به خصوص امریکا (فدرال رزرو) را به صورت ماهانه و فصلی تجزیه و تحلیل کند، عرضه و تقاضا و معاملات بازارهای جهانی به خصوص کامودیتیها را بهصورت روزانه بررسی کند (میتوان از سایت investing.com به منظور بررسی تغییر قیمتهای جهانی و همچنین استفاده از تحلیلهای موثر برآنها استفاده کرد.)
2- انتخاب سهام بر اساس شرایط اقتصادی کشور: یک معاملهگر باید نگاه ویژهای به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور داشته باشد. سیاستهای کلان اقتصادی، نرخ مواد اولیه، نرخ حاملهای انرژی، نرخ ارز مرجع (دلار)، نرخ تورم، نرخ مالیات صنایع و. از جمله مواردی هستند که باید به خوبی مورد بررسی قرار بگیرند. همچنین سیاستهای خارجی و تهدیدها و فرصتهای اثرگذار بر صادرات و واردات نیز باید در حیطه تحلیل یک فرد معاملهگر قرار بگیرد.
3- انتخاب سهام بر اساس معاملات و گزارشهای بورس کالا: اکثر شرکتهای تولیدی بزرگ ایران، در بورس کالا اقدام به فروش محصولات خود میکنند. با زیرنظر گرفتن معاملات انجام شده در بورس کالا میتوان چشمانداز خوبی نسبت به فروش و سودآوری شرکتها به دست آورد. یک تحلیلگر با توجه به معاملات و گزارشهای بورس کالا میتواند میزان فروش ماهانه شرکت، مجموع معاملات انجام شده یک محصول یا یک شرکت در طی یک دوره، نحوه رقابت بر قیمت پایه و همچنین جمع مبلغی معاملات دورهای در بورس کالا را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهد.
4- انتخاب سهام بر اساس نسبتهای p/e TTM، p/s و حاشیه سود: نسبت قیمت به درآمد (Price/Earnings) یکی از نسبتهای مهم در بورس به شمار میرود. طبق آنچه میان تحلیلگران رایج است در نسبت فوق به جای درآمد از سود به ازای هر سهم (EPS) استفاده میشود. در محاسبه سود به روش TTM (Trailing Twelve Months) EPS بر مبنای 12 ماه گذشته یعنی چهار دوره سه ماهه مورد ارزیابی قرار میگیرد. مزیت استفاده از TTM این است که قیمت سهم بر اساس سود واقعی آن تعیین میشود و سرمایهگذاران با استفاده از اطلاعات واقعی در بازار، معاملات خود را انجام میدهند. نسبت قیمت به فروش P/S (Price/Sale) یکی دیگر از نسبتهای مهم است که حاصل تقسیم قیمت بازار هر سهم به فروش آن را محاسبه میکند. با توجه به این موضوع که فروش شرکت به صورت ثابت و قوی نمایانگر رشد یک شرکت است و امکان دستکاری و عددسازی کمتر در میزان فروش یک شرکت وجود دارد، محاسبه این نسبت میتواند اطلاعات بسیار مفیدی در جهت ارزیابی شرکت به تحلیلگر ارایه کند.
حاشیه سود: یکی از نسبتهای سودآوری است که از نسبت سود بر درآمد یا فروش به دست میآید. حاشیه سود انواع گوناگونی دارد که سه نسبت مهم آن عبارتند از: حاشیه سود ناخالص (نسبت سود ناخالص به درآمد کل) حاشیه سود عملیاتی (نسبت سود عملیاتی به درآمد کل) و حاشیه سود خالص (نسبت سود خالص به درآمد کل). با استفاده از حاشیه سود میتوان وضعیت فروش و سودآوری یک شرکت تحلیل بنیادی نسبت به سایر شرکتها و یک صنعت نسبت به سایر صنایع را با هم مقایسه کرد. هر چه نسبت فوق بالاتر باشد وضعیت آن شرکت یا صنعت در شرایط بهتری قرار دارد.
5- انتخاب سهام بر اساس گزارش ماهانه: یکی از مهمترین موضوعات در بررسی عملکرد مالی شرکتها و سنجش عملکرد آنها بررسی کردن گزارش ماهانه یک شرکت است. تحلیلگر با استفاده از این گزارشها متوجه میشود که وضعیت عملیاتی شرکت در چه حالتی است. وی میتواند با استفاده از گزارشهای ماهانه عملکرد شرکت نسبت به دورههای مشابه سالهای قبل یا حتی نسبت به ماههای قبل سال جاری را مقایسه کند. با استفاده از گزارشهای ماهانه میتوان اقدام به انتخاب صنایع پرپتانسیل نمود و از میان آنها نمادهای مناسبتر را برای بررسی بیشتر در لیست نمادهای منتخب خود قرار داد.
6- انتخاب سهام بر اساس گزارشهای فصلی: علاوه بر گزارشهای ماهانه، بررسی گزارشهای فصلی نیز اهمیت فراوانی دارد. تحلیلگر فاندامنتال با تجزیه و تحلیل صورتهای مالی سه ماهه، میزان فروش خالص، سود خالص و ناخالص و. را استخراج و اقدام به محاسبه نسبتهای مالی شرکتها میکند. همچنین با استفاده از گزارشهای فصلی میزان EPS دورهای هر سهم را به دست آورده و با مقایسه و تجمیع آن با دورههای قبل، اقدام به تخمین EPS پایان دوره 12 ماهه میکند.
در این یاداداشت سعی شد به صورت خلاصه شش اصل مهمی که یک معاملهگر باید در تحلیلهای خود مدنظر قرار بدهد، بصورت خلاصه بررسی شود. ذکر این نکته ضروری است که ارزیابی فاندامنتال یک شرکت، شرط لازم و نه کافی برای موفقیت در بورس است و علاوه بر آن باید از سایر روشهای تحلیلی مانند تکنیکال و الگوهای قیمتی نیز استفاده کرد. یک معاملهگر موفق فردی است که بر اساس تحلیل فاندامنتال، شرکتهای مناسب را انتخاب و بر مبنای الگوهای قیمتی و با استفاده از تحلیل تکنیکال اقدام به معامله کرده تا بتواند بیشترین بازده ممکن را از پورتفوی خود به دست آورد.
تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟
آن دسته از سرمایه گذارانی که قصد دارند خودشان مستقیما وارد بازار بورس شده و اقدام به معامله کنند؛ ضرروی است که پیش از هر حرکت و انتخابی، وضعیت شرکت صاحب سهام را به دقت بررسی کرده و مورد تحلیل قرار دهند. از همین جهت، هر سرمایه گذاری جهت آغاز داد و ستد سهام و همچنین پایین آوردن سطح ریسک و اشتباه، نیازمند آموختن علم تحلیل در حوزه آموزش بورس خواهد بود.
تحلیل انواع و اقسام مختلفی دارد که هدف ما از نوشتن این مقاله، تشریح و توضیح کامل تحلیل بنیادی و دیدگاه بنیادگراست. در ادامه همراه ما باشید تا از چگونگی تحلیل بنیادی برایتان بگوییم و اطلاعت مفیدی را در این باره در اختیارتان قرار بدهیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی، یکی از بهترین روشها برای آنالیز سهام و اوراق بهادار به حساب میآید که مبنای آن ارزش ذاتی داراییهاست. منظور از ارزش ذاتی داراییها، فاکتورهای هستند که بر ارزش داراییها تاثیر میگذارند. فاکتورهایی مثل ارزش اقتصادی و کلان، وضعیت مالی و مدیریت شرکت. تحلیلگران بنیادی با بهره گرفتن از دادههای واقعی، داراییهای مورد نظر را تحلیل و بررسی میکنند.
روش ارزیابی تحلیل بنیادی برای تمام داراییها از جمله سهام قابل استفاده است. یک سرمایهگذار میتواند با استفاده از اطلاعاتی چون نرخ بهره و وضعیت اقتصادی، اوراق قرضه را ارزیابی کند.
تحلیل بنیادی را با عناوین دیگری همچون تحلیل ریشهای، پایهای یا اساسی هم میشناسند. در این روش، سرمایهگذار مهمترین عوامل موثر بر قیمت سهام را آنالیز میکند.
پس از اتمام آنالیز، سرمایه گذار با توجه به نتایج حاصل آمده تصمیم میگیرد که آیا شرکت مورد نظر، برای داراییهای او مناسب سرمایه گذاری هست یا نه. نکته قابل تامل این است که تحلیلگران بنیادی و تحلیلگران تکنیکال در تقابل با یکدیگر قرار دارند.
مهمترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام
به طورکلی عوامل اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت به سه کلی و اصلی دسته تقسیم میشوند:
- عوامل محیطی
- عوامل مرتبط با صنعت
- عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی
هدف از تحلیل بنیادی چیست؟
هدف از تحلیل بنیادی، ارزیابی و کشف ارزش خاصی است که بتوان به کمک آن، قیمتهای مشخص شده فعلی را مورد مقایسه قرار داد. سرمایهگذار با مقایسه ارزش ذاتی یک سهم شرکت با قیمت فعلی آن در بازار بورس، تصمیم میگیرد که سهام یا اوراق بهادار خود را نگه داشته یا بفروشد. در حالت دیگر، اگر سرمایه گذار در جایگاه خریدار قرار دارد، زمان حال وقت خوبی برای خرید سهام آن شرکت هست یا نه.
نتیجه تحلیل بنیادی
حالت اول:
اگر سرمایه گذار در تحلیل بنیادی خود به این نتیجه برسد که ارزش ذاتی سهم مورد نظر، از قیمت فعلی آن در بازار بورس پایینتر است؛ یعنی قیمت سهام بالا رفته. زمانی هم که سهمی از ارزش ذاتی خود گرانتر شده باشد، زمان خوبی برای خرید و فروش سهام آن شرکت خواهد بود.
اگر در جایگاه خریدار قرار دارید بهتر است از خرید یک چنین سهمی صرف نظر کنید؛ چرا که ممکن است این سهم به زودی به سمت قیمت واقعی و ذاتی خود نزول پیدا کرده و شما را متضرر کند. به چنین سهامی اصطلاحا overvalue میگویند.
حالت دوم:
اگر پس از تحلیل بنیادی به این نتیجه رسیدید که ارزش ذاتی یک سهم خیلی بیشتر از قیمت فعلی آن است؛ آن سهام سودآور هستند و میتوانید برای خرید آن تصمیمگیری کنید. طبق تحلیل بنیادی به چنین سهمهایی که امکان رشد قیمتی در آنها زیاد است، سهام undervalue میگویند.
زمانی که بازار شکاف قیمتی بین ارزش ذاتی و ارزش فعلی را پیدا کند، قیمت سهم را افزایش داده و سرمایه گذار به سودی که انتظارش را میکشیده دست خواهد یافت. اصلیترین هدف تحلیل بنیادی در بازارهای مالی، قرار دادن سرمایه گذار در چنین وضعیت مطلوبی است.
حالت سوم:
زمانی را در نظر بگیرید که نتایج تحلیل بنیادی به برابر بودن ارزش ذاتی و ارزش فعلی سهام ختم شده باشد. در این وضعیت سهم در حالت قیمت منصفانه خود قرار دارد. در حالت منصفانه خرید یا فروش چنین سهمی هیچ گونه سودی را عاید سرمایه گذار نخواهد کرد.
مثال برای درک بهتر تحلیل بنیادی:
فرض کنید سهام یک شرکت در بازار بورس با قیمت 100 تومان، در حال داد و ستد شدن است. سرمایه گذاری که قصد خرید یا فروش این سهام را دارد؛ با استفاده از تحلیل بنیادی به این نتیجه میرسد که ارزش ذاتی این سهم خیلی بیشتر از این حرفاست.
در واقع این سهمی که با قیمت 100 تومان در حال خرید و فروش است؛ حداقل 200 تومان ارزش دارد. در چنین موقعیتی اگر سرمایه گذار قصد خرید داشته باشد؛ بهترین زمان برای اقدام به خرید است. اما اگر سرمایه گذاری قصد فروش سهام خود را دارد، بهتر است دست نگه داشته و تا بالا آمدن قیمت سهام، مدت بیشتری صبر کند. حالا خلاف چنین شرایطی را در نظر بگیرید.
فرض کنید طبق تحلیل بنیادی انجام شده، ارزش یک سهم یا اوراق بهاداری در بازار بورس، به عدد 200 تومان رسیده است. این در حالی است که آن سهم ارزش کمتری دارد و ذاتا بیشتر از 100 تومان ارزش ندارد. اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید و در جایگاه فروشنده بودید، فورا سهام خود را بفروشید؛ اما اگر خریدار بودید، دور خرید سهمی با این شرایط را خط قرمز بکشید.
عوامل دخیل در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی عوامل زیادی اثرگذار هستند. عواملی مثل درآمد شرکت، عواید کوتاه مدت، حواشی سود و همچنین رشد سهام در آینده. اگر شخصی قصد سرمایه گذاری بر اوراق مشارکت یا همان اوراق قرضه را داشته باشد، تحلیل بنیادی به کمک این عوامل صورت میپذیرد:
- مطالعه نرخ سود
- دانش مربوط به اوراق مشارکت
- تعدیلات احتمالی در نرخ اعتبار اوراق
- شرایط کلان اقتصادی
با معروف ترین تحلیلگر بنیادی آشنا شوید
در دنیای بورس، وارن بافت به عنوان سرشناسترین و موفقترین تحلیلگر بنیادی شناخته میشود. وارن بافت به دلیل داشتن استراتژیهای درست و دقیق سرمایه گذاری، در اوراکل اوماها، به یک میلیاردر تبدیل شد.
نقاط ضعف تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی همانطور که از خصوصیات مثبت بسیاری برخوردار است، در برخی موارد هم ضعف داشته و اندکی لنگ میزند. به همین علت خوب است که پیش از مشخص کردن نوع استراتژی و تحلیلی که برای کار در بازار بورس به آن نیاز دارید؛ علاوه بر نکات مثبت، از نقاط ضعف آن هم خبر داشته باشید.
- تحلیل بنیادی باید مدام به روز شود و نمیشود از آن برای طولانی مدت استفاده کرد.
- تحلیل بنیادی، تحلیلی وقت گیر و زمان بر است.
- این تحلیل بازدهی فوری سهام را تضمین نمیکند. در واقع معلوم نیست که سهام شما همین فردا وارد روند رشد و سوددهی شوند یا هشت ماه دیگر.
- تحلیل بنیادی هیچ نقطه ورود و خروجی را برای شما مشخص نمیکند. این یعنی، تحلیل بنیادی تارگت و هدف مشخصی را برای سرمایه گذاران تعیین نخواهد کرد.
چگونگی تجزیه و تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی در ظاهر فقط صرف زمان بر مطالعه دقیق اعداد ترازنامههای یک شرکت، وضعیت جریان نقدینگی و میزان درآمد آن شرکت است. اما یک تحلیلگر بنیادی باید بر جنبههای پنهان یک تحلیل هم وقت بگذارد؛ مواردی مثل کیفیت مدیریت. علاوه بر این داشتن بینشی کامل و عمیق در مورد جهتگیری بازار و روند رشد صنایع، به سرمایه گذاران کمک شایانی خواهد کرد.
به طور کلی میتوان اصول یک شرکت را به دو دسته کمی و کیفی تقسیم کرد. البته تحلیلگرانی هم هستند که در زمان آنالیز، هر دو جنبه کیفی و کمی را همراه با هم مد نظر قرار میدهند.
اصول کمی در تحلیل بنیادی
اصول کمی در یک عملیات تجاری شامل ویژگیهای عددی شده و قابلاندازهگیری هستند. اصول کمی را میتوان از طریق صورت حسابهای مالی شرکت محاسبه کرد. این صورت حسابها سود، درآمدهای کوتاه مدت و همچنین نقدینگی و سایر داراییها را نمایش میدهند.
صورت حسابهای مالی در سه نوع زیر دسته بندی میشوند:
با انجام تحلیل بنیادی، تا حدودی مشخص خواهد شد که آیا شرکت در حد انتظار پولسازی دارد؟ آیا این شرکت سوددهی داشته و درآمد کوتاه مدتش برای سرمایه گذاری منطقی است؟
صورت حساب درآمد، نمایش دهنده میزان درآمد و مخارج یک شرکت در یک بازه زمانی مشخص است. با توجه به این صورت حساب میتوان متوجه شد که آیا شرکت مورد نظر در یک محدود زمانی مشخص، درآمدی کسب کرده یا نه تنها هیچ گونه درآمدی نداشته که ضرر هم داده است. علاوه بر این با انجام تحلیل بنیاد بر روی صورت حساب درآمد، میتوان میزان نقدینگی یک شرکت را برآورد کرد.
ترازنامهها میزان توانایی یک شرکت را برای به تعادل رساندن داراییها و میزان بدهیشان به سایر نهادها نشان میدهند.
اصول کیفی در تحلیل بنیادی
یک سرمایه گذار باید علاوه بر اعداد و ارقامِ موجود در ترازنامهها و صورت حسابها، بر جنبههای پنهان یک کسب و کار هم دقت کافی را به کار گرفته و مورد آنالیز قرار بدهد. صاحب سرمایه باید از مدل کسب و کار شرکت سر در آورده باشد و با فعالیتهای اصلی مجموعه آشنا باشد. شما باید نسبت به صنعتی که قرار است روی آن سرمایه گذاری کنید، علم و اطلاعات کافی داشته باشید.
مورد دیگری که حتما باید به آن توجه داشته باشید، مزایای رقابتی یک سرمایه گذاری است؛ چرا که کاتالیزورها در دراز مدت، میتوانند موفقیت یک کسب و کار را هدایت میکنند.
کیفیت مدیریت هم از دیگر جنبههای کیفی یک تحلیل بنیادی است که نباید نادیده گرفته شود. مراقب باشید که حتما عملکردهای کلیدی، تصمیمات بزرگ و همچنین نحوه اثر گذاری آنها بر کسب و کارها را در نظر داشته باشید.
نکته دیگری که باید در نظر بگیرید، به دست آوردن اطلاعاتی در باب رشد کلی صنعت و سهام بازار در میان دیگر کمپانیها و مشتریان است. طبیعتا شرکتهایی که سهم بیشتری از بازار را در اختیار دارند، گذینههای بهتری برای سرمایه گذاری خواهند بود.
تحلیل بنیادی پایه و اساس یک سرمایه گذاری موفق محسوب میشود؛ اما اصول و قواعد از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. به همین دلیل است که تحلیلگران بنیادی، برای انجام یک آنالیز دقیق و کارآمد، از استراتژیهای مختلفی مدد میجویند.
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار است که شامل اندازهگیری ارزش ذاتی با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط به اقتصاد، مالی و سایر عوامل کمی و کیفی است. یک تحلیل گر بنیادی سعی میکند تا هر عاملی را که میتواند بر ارزش اوراق بهادار تأثیر بگذارد مطالعه و بررسی نماید، عواملی مثل نیروهای اقتصاد کلان و عوامل خاص شرکتها نظیر شرایط مالی و مدیریت شرکت.
هدف نهایی انجام تحلیل بنیادی، به دست آوردن ارزشی است که سرمایه گذار بتواند آن را با قیمت کنونی اوراق بهادار مقایسه کند، با این هدف که بفهمد چه نوع موقعیتی را باید در ارتباط با اوراق بهادار اتخاذ کند (قیمت پایین= خرید، قیمت بالا= فروش)
این روش از تحلیل اوراق بهادار، در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد.
توضیحات مدیر مالی در مورد تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی راجع به استفاده از داده های حقیقی برای ارزیابی ارزش اوراق بهادار است. گرچه بیشتر تحلیل گران از تحلیـل بنیادی برای ارزش گذاری سهام بهره میجویند، اما این روش از ارزشیابی میتواند برای هر نوع از اوراق بهادار مورد استفاده قرار گیرد.
به طور مثال، یک سرمایه گذار میتواند با نگاه کردن به عوامل اقتصادی چون نرخ های بهره و وضعیت کلی اقتصاد و اطلاعاتی درباره ناشر اوراق قرضه، همچون تغییرات احتمالی در رتبه بندی های اعتباری، تحلیل بنیادی را انجام دهد. برای ارزیابی سهام، این روش از درآمدها، رشد آینده، بازده سهام، حاشیه سود و سایر اطلاعات بهره میبرد تا ارزش پایه یک شرکت و پتانسیل آن برای رشد در آینده را تعیین نماید. تحلیل بنیادی بیشتر بر صورت های مالی شرکت مورد ارزیابی تمرکز دارد.
یکی از معروفترین و موفقترین تحلیلگران بنیادی پیشگوی اوماها، وارن بافت است، کسی که به خاطر استفاده موفقیت آمیزش از تحلیل بنیادی در انتخاب اوراق بهادار، معروف است. تواناییهای این فرد، او را تبدیل به یک میلیاردر کرده است.
معادل انگلیسی تحلیل بنیادی عبارت است از:
Fundamental Analysis
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سؤالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.