مدیریت استراتژی

مقاله کنفرانس
مدیریت استراتژی بازاریابی بین المللی
چکیده:
مدیریت استراتژیکی بازاریابی بینالمللی عبارت است از انجام فعالیتهای تجاری برای رساندن کالا و خدمات یک شرکت به مشتریان یا مصرفکنندگان خود در بیش از یک کشور، به منظور کسب سود. در سادهترین سطح خود، فرایندی است که در آن یک شرکت تجاری باید در مورد آمیخته فرایند استراتژیک بازاریابی خوددر ورای مرزهای کشورش تصمیمگیری کند . پیچیدهترین سطح آن، شامل ایجاد واحد تولیدی و هماهنگ کردن استراتژی بازاریابی شرکت در سراسر جهان میباشد . مراحل و اصول استراتژی بازاریابی جنبه استاندارد و عمومی دارند و در همه بازارها و کشورها قابل اجرا هستند . تنها وجهتمایز بازاریابی داخلی و بازاریابی مدیریت استراتژی بینالمللی در حوزه فعالیت آنهاست . همین تفاوت مهم مبحث جدید بازاریابی بین المللی را بوجود میآورد که از جمله مسایل مورد مدیریت استراتژی توجه در آن، آگاهی از مسایل کشورهای دیگر، اتخاذ استراتژیهایمناسب برای ورود به کشورها و بازارهای مختلف و انجام اقدامات خاص در بازارهایی است که برای خارجیان تا حدی بااطمینان کمتر و ریسک بالاتر همراه است . امروزه شرکتها صرفه نظر از زمینه فعالیت خود ( اعم از تولیدی و خدماتی ) ،برای موفقیت و بقای خود در بازارهایرقابتی و به شدت در حال تغییر جهانی ، نیازمند ارایه ارزش بیشتربه مشتریان خود میباشند، ارایه ارزش بیشتراز طریق خلق و کسب مزیت رقابتی پایدارامکان پذیر میباشد، خلق و کسب مزیت رقابتی پایدار در بازارهای بین المللی مستلزم طراحی و تدوین اثربخش استراتژی بازاریابی بین الملل میباشد . اما قبل از هر کاری باید اهمیت بازارهای بین المللی ، وراهکارهای ورود به این بازارها را بررسی کنیم . زیرا امروزه شرکتها مرزها را زیر پا گذاشته و جهانی شده اند . لذا این تحقیق جهت پاسخگویی به سوالات ذیل صورت گرفته است .مفهوم مدیریت استراتژی بازاریابی بین المللی چیست گونه ها یا انواع مدیریت استراتژی های بازاریابی بین الملل کدامند اهمیت مدیریت استراتژی بازاریابی بین المللی چیست مدیریت استراتژی ورود به بازار بین المللی کدامند
مدیریت استراتژیک در تجارت الکترونیک
مدیریت استراتژیک برنامه ریزی و اجرای اهداف اصلی است که توسط مدیران بلند مرتبه تعیین میشوند. این اهداف با در نظرگرفتن منابع و ارزیابی محیط داخلی و خارجی است که سازمان ها و شرکت ها به رقابت می پردازند. می توان میدریت استراتژیک را بدین گونه تعریف کرد:
هنر و علم تدوین، ارجاع و ارزیابی تصمیمات وظیفه مدیریت استراتژی ای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد.
همان گونه که از این تعریف استنباط میشود در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تاکید می شود:
- هماهنگ کردن مدیریت
- بازاریابی
- امور مالی
- تولید (عملیات)
- تحقیق و توسعه
- سیستم های اطلاعات رایانه ای
مدیریت استراتژیک را مترادف با سیاست های بازرگانی می دانند که در برگیرنده همه مطالب درس ها و احدهای است که دانشجویان در دوره مدیریت بازرگانی میگذرانند و به عنوان آخرین درس مهم این رشته تلفی می شود.
فرآیند طراحی مدیریت استراتژیک
به طور کلی مدیریت استراتژیک دارای فرآیند سه مرحله ای است که عبارتند از:
تدوین استراتژی: در تدوین استراتژی بایستی ابتدا اهداف، ماموریت ها و رسالت جاری سازمان را با توجه به نقاط قوت و ضعف درونی موردبررسی قرار داد و با یک شناخت دقیق وضعیت موجود سازمان را تبیین کرد.
اجرای استراتژی: در این مرحله، منابع انسانی و تجهیزات مورد نیاز را تخصیص میدهد و طبیعی است که زمانی استراتژی قابل اجرا است کهمابع لازم برای اجرای آن وجود داشته باشد بنابراین استراتژی بر اساس منابع وتوانمندی موجود جنبه اجرایی پیدا میکند.
ارزیابی استراتژِی: در مدیریت استراتژیک، ارزیابی استراتژی ها آخرین مرحله به حساب می آید. مدیران نیاز شدید دارند که بدانند استراتژی های خاص و مورد نظر آنان در چه زمانی کارساز واقع نمی شود؛ اصولا ارزیابی استراتژی ها بدین معنی است که باید در این مورد اطلاعاتی را گردآوری کرد.
برای ارزیابی استراتژی سه فعالیت عمده به شرح زیر انجام می شوند:
- بررسی عوامل داخلی و خارجی که پایه و اساس استراتژی های کنونی قرار گرفته اند.
- محاسبه و سنجش عملکردها
- اقدامات اصلاحی
بدان سبب باید استراتژی ها را مورد ارزیابی قرارداد که موفقیت امروز نمی تواند موفقیت فردا را تضمین نماید و موفقیت همیشه موجب بروز مسائل جدید و گوناگون می شود؛ سازمانی که به وضع کنونی خود بسنده نمی کند یا دچار نخوت و تکبر شود، محکوم به فناخواهد بود.
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی جامع یا استراتژیک فرایندی است که ضمن آن اهداف و خطوط کلی فعالیت ها و ماموریت های سازمان در دراز مدت تعیین میشود. تشخیص اولویت ها و تعیین اقدامات اصلی و کلیدی که برای نیل به اهداف سازمان ضروری است در برنامه ریزی جامع (استراتژیک) انجام می گیرید.
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک دارای 9 مرحله بشرح ذیل است:
- تعیین و تدوین اهداف مدیریت استراتژی آینده سازمان
- شناخت اهداف و استراتژِی های موجود در سازمان
- تجزیه و تحلیل شرایط محیطی سازمان
- تجزیه و تحلیل منابع و امکانات سازمان
- شناخت وضع موجود
- تعیین تغییرات مورد لزوم در استراتژی ها
- تصمیم گیری در مورد استراتژی مطلوب
- اجرای استراتژی جدید
- کنترل و سنجش استراتژی جدید در عمل
تفاوت برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک
عموما این دو مفهوم در مباحث مدیریتی به صورت مترادف بکار می روند؛ در حالی که مدیریت استراتژیک یک قدم جلوتر است و مباحثی رامورد توجه قرار میدهد که در برنامه ریزی استراتژیک لحاظ نشده است. به عبارت دیگربرنامه ریزی استراتژیک روش نظام مندی است که فرآیند مدیریت استراتژیک را پشتیبانی و تایید میکند.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
- قبل از وقوع مشکلات احتمالی، از آنها خبر میدهد.
- انواع تغییرات را تعیین و شرایط لازم جهت عکس العمل مناسب در برابر آنها را فراهم میکند.
- دیدی هدفمند از مسائل مدیریت ارائه می دهد.
- رویکردی هماهنگ و یکپارچه در سازمان جهت برخوردبا مسائل و فرصت ها ایجاد میکند.
مقاله ای که از پیش روی شما گذشت بخشی از کتاب مدیریت استراتژیک نوشته محمدرضا پور صاحبی و ابراهیم فرجی بود. این کتاب مرجع مناسبی است برای مدیران، کارشناسان و علاقمندان به مباحث مدیریتی. همچنین دانشجویان رشته های فناوری اطلاعات، فنی مهندسی، مدیریت و سایر رشته های مرتبط در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز می توانند از این کتاب به عنوان منبع درسی خود استفاده کنند.
منبع:: کتاب مدیریت استراتژیک (فناوری اطلاعات - تجارت الکترونیک)
نویسندگان:: محمدرضا پور صاحبی | ابراهیم فرجی
مدیریت استراتژی داراییها
مدیریت استراتژی دارایی (ASM) بهترین روش برای مدیریت استراتژی دارایی های شما در سطح سازمان است. این فرآیندی است که توسط افراد ، فناوری و داده ها امکان پذیر است تا دارایی های فیزیکی و کارخانجات و سایتهای صنعتی مستقل را به یک سیستم مرکزی متصل کند و به شما امکان می دهد استراتژی های داراییتان را بطور مؤثر توسعه ، پیاده سازی ، حفظ و بهینه کنید.
اجرای یک برنامه ASM تضمین می کند که استراتژی های بهینه همیشه مؤثر، سریع و کارآمد برای همه دارایی ها مستقر می شوند. این کار باعث بهبود عملکرد از طریق افزایش قابلیت اطمینان و کاهش خرابیهای ، حوادث و ریسک و در نتیجه هزینه کمتری در عملیات تولید و نت می شود و به شما در دستیابی به اهداف عملکرد کاری کمک می کند.
پورتفولیو:
بهینه سازی تخصیص بودجه برای نمونه کارها جهت به حداکثر رساندن ارزش با توجه به محدودیت های مالی و منابع.
برنامه های تاکتیکی:
تعیین برنامه های نگهداشت که در آینده اجرا خواهد شد. از جمله اینکه چه کارهایی باید انجام شود، زمان انجام آنها ، نحوه انجام آنها ، چه کسی آنها را انجام می دهد و مواد و منابع مورد نیاز.
تصمیمات کلان:
تصمیمات اتخاذ شده در سطح دارایی مانند زمان اصلی جایگزینی داراییها یا تجهیزات ، زمان توقفات اصلی یا برنامه توقفات سیستم مانند اورهال و بازگردانی.
مدیریت کار = مدیریت کردن اجرای کار
مدیریت استراتژی = مدیریت کردن استراتژیهای اجرایی
ASM و مدیریت عملکرد دارایی (APM: Asset Performance Management):
APM سلامت و وضعیت دارایی را با نظارت بر شرایط فعلی یا داده های عملکرد فعلی و سپس صدور هشدار در صورت نیاز به مداخله حفظ می کند.
به دلیل پیشرفتهای اخیر فناوری و متعاقباً کاهش هزینه برای اجرای آن، APM در بازار رو به رشد بوده است. با مقرون به صرفه تر شدن این ابزارها ، استفاده از APM برای سازمانها آسان شده است. اما توجه به این نکته مهم است که این ابزارهای نظارتی قادر به مدیریت استراتژی نیستند.
ASM ، APM و مدیریت کار در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا اطمینان حاصل کنند که استراتژی های معمول نگهداشت و کل استراتژی های دارایی فیزیکی به صورت کلاس جهانی و مطابق با الزامات عملکرد تجاری هستند.
مدیریت عملکرد دارایی = نظارت بر سلامتی و شرایط دارایی و هشدارها در هنگام انجام اقدامات لازم.
مدیریت استراتژی دارایی = استراتژیها جهت حفظ سلامت داراییها را مدیریت می کند.
مدیریت استراتژی
تلفن مدیریت استراتژی تماس : 91018313 (۰۲۱)
شركت ناب انديشان پارسيان
مدیریت
ایده کارت امتیازی متوازن در سال 1990 توسط رابرت کاپلان و دیوید نورتون توسعه داده شد. نکته جالب این است که کاپلان یک استاد حسابداری در دانشگاه هاروارد است. با توجه به حرفهاش، ممکن است این چنین به نظر برسد که بایستی مدافع این حرفه در قبال حفظ موقعیت خود باشد، اما کاپلان یک اندیشمند ایدهآلگرا بود. به همین دلیل دریافت که جنبه مالی به تنهایی برای رشد سازمان، یا حتی مزیت رقابتی کافی نیست. بدین منظور، او و نورتون ساختار یک مطالعه پژوهشی از چندین شرکت را طرحریزی نمودند که از نظر مدیریت عملکرد سازمانی این شرکتها جزء بهترین شرکتها بودند. دستاورد این مطالعه، تولد روش کارت امتیازی متوازن بود.
فرض اساسی در کارت امتیازی متوازن در عین سادگی، عمیق است. سنجههای مالی همواره مهم بوده و خواهند بود، اما باید با محرکهای دیگری تکمیل شوند که موفقیت مالی را در آینده تضمین نمایند. به دلیل همین نارسایی شاخصهای مالی به تنهایی، و ورشکستگی شرکتهای مورد بررسی علیرغم وجود نتایج مالی مطلوب، و عدم توفیق در اجرای بسیاری از استراتژیی های تدوین شده، چارچوب کارت امتیازی متوازن به عنوان یک نظام ارزیابی عملکرد پا به عرصه وجود گذاشت که در شکل نشان داده شده است.
در مرکز این شکل، واژههای چشمانداز و استراتژی را میبینیم. برعکس نظامهای سنتی سنجش عملکرد که کنترلهای مالی را در مرکزشان دارند، کارت امتیازی متوازن با یک چشمانداز و استراتژی سازمانی آغاز میشود. در این رویکرد به دنبال ترجمه این چشمانداز و استراتژی به سنجههای عملکردی هستیم که میتواند برای اندازهگیری میزان موفقیت در اجرای چشمانداز و استراتژی پیگیری و استفاده شود. این کار با تعیین اهداف و سنجههایی در هر یک از چهار منظر به هم پیوسته کارت امتیازی به انجام میرسد.
امروزه به رغم وجود ابزارهای گوناگون مدیریت استراتژی و عملیات و حق انتخاب در استفاده از آنها، شرکتها هنوز هم فاقد نظریه یا سازماندهی مناسب برای یکپارچهسازی موفقیتآمیز بسیاری از این ابزارها هستند. بنابراین توسعه استراتژی و پیوندهای بین استراتژی و عملیات همچنان از هم گسیخته باقی مانده است. با توجه به وجود ابزارهای بیشمار مدیریت استراتژی و عملیات، کاپلان و نورتون معتقدند که شرکتها میتوانند از یک رویکرد نظاممند برای برقراری ارتباط استراتژی با عملیات بهرهمند گردند. برخورداری از یک نظام جامع و منسجم مدیریت میتواند شرکتها را در رفع مسائل و ناکامیهایی یاری نماید که اکثراً هنگام اجرای استراتژیشان به ویژه استراتژیهای جدید و تحولگرا ظاهر میشوند.
مدیریت استراتژی
فرایند مدیریت استراتژیک به معنای تعیین استراتژی سازمان است. مدیران توسط این فرآیند مجموعهای از استراتژیهای سازمان را تعریف میکنند تا دستیابی به عملکرد بهتری را فراهم کنند.
مدیریت استراتژیک فرایندی مداوم است که به تخمین تجارت و صنایع سازمان میپردازد. رقیبهای سازمان را ارزیابی میکند و اهداف را جهت تعیین رقیبهای فعلی و آینده تعیین میکند و در مرحله بعد هر کدام از استراتژیها را مجدد ارزیابی میکند.
فرایند مدیریت استراتژیک دارای چهار مرحله به شرح زیر است:
بررسی محیطی : بررسی محیطی به فرایند جمعآوری، بررسی دقیق و ارائه اطلاعات برای اهداف استراتژیک اشاره دارد. این فرایند، عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر یک سازمان را تجزیهوتحلیل میکند. پس از اجرای فرایند تجزیهوتحلیل محیطی، مدیریت باید آن را به طور مداوم ارزیابی کند و در جهت بهبود آن تلاش کند.
تعیین استراتژی : فرمولاسیون استراتژی فرایند تصمیمگیری در خصوص بهترین عملکرد جهت دستیابی به اهداف سازمانی است. پس از بررسی محیطی، مدیران راهبردهای شرکتی، تجارتی و عملکردی را تعیین میکنند.
پیادهسازی استراتژی : پیادهسازی استراتژی به معنای بهکارگیری استراتژی موردنظر یا اجرای استراتژی انتخابی سازمان است. پیادهسازی استراتژی شامل طراحی ساختار سازمان، توزیع منابع، توسعه فرایند تصمیمگیری و مدیریت منابع انسانی است.
ارزیابی استراتژی : ارزیابی استراتژی مرحله نهایی فرایند مدیریت استراتژی است. فعالیتهای کلیدی ارزیابی استراتژی عبارتاند از: ارزیابی عوامل داخلی و خارجی که در واقع، ریشههای استراتژیهای فعلی، عملکرد اندازهگیری و اقدامات اصلاحی هستند. ارزیابی اطمینان میدهد که استراتژی سازمانی و نیز اجرای آن با اهداف سازمانی مطابقت دارد.
این اجزاء، مراحلی هستند که در ترتیب زمانی هنگام ایجاد یک طرح مدیریت استراتژیک جدید، انجام میشوند. در حال حاضر کسب و کارهایی با یک طرح مدیریت استراتژیک، به نسبت شرایط لازم به این مراحل رجوع میکنند و تغییرات ضروری را ایجاد میکنند.
مدیریت استراتژیک یک فرایند مداوم است. بنابراین، باید این موضوع را در نظر گرفت که هر جزء با اجزای دیگر ارتباط برقرار میکند و این تعامل اغلب به صورت هماهنگ اتفاق میافتد.
خدمات شرکت مشاوره مدیریت سورین در حوزه مدیریت استراتژیک
تعیین وضعیت سازمان (خط مشی ، چشم انداز ، ماموریت ، اهداف کیفی ، ارکان جهت ساز)
شناسایی رقبا و ظرفیت هر یک
تهیه مدل استراتژی
تحلیل محیط درونی و بیرونی سازمان با استفاده از مدل های پورتر، PESTEL ، SWOT