بهترین پلت فرم برای تجارت گزینه های

نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟

چرا باید جریان نقدینگی را مدیریت کنیم؟

شاید کمی واژه‌اش پرطمطراق باشد، اما در زندگی همه ما جاری است. جریان نقدینگی را می‌گویم. ما هر روز با این مفهوم کار داریم. با آن زندگی می‌کنیم و اگر مدیریتش را بلد باشیم، از خیلی‌ها که نمی‌دانند، جلو می‌زنیم. فرمول، به همین سادگی است.

برای همین هم موضوع قسمت اول دورهمی مجازی کافه پول را به بررسی این مفهوم اختصاص دادم. این دورهمی مجازی، شامگاه یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ با حضور جمعی از علاقه‌مندان به مباحث مالی و سرمایه‌گذاری برگزار شد؛ در ادامه با من همراه شوید تا گزیده‌ای از مباحث مطرح‌شده در این دورهمی مجازی را برایتان بازگو کنم.

لینک‌های مرتبط:

به یاد دارید که در دوران مدرسه، مفاهیم مهم اقتصادی و مالی را به آموزش داده باشند؟ آیا به جز موضوعات پیش پاافتاده‌ و منسوخ شده‌ای مثل «پولت را جمع کن» و «پس انداز کن» و «همیشه یه آب باریکه‌ای برای خودت داشته باش» به یاد دارید که مفاهیم مالی را به درستی و به صورت کاربردی در زندگی یاد گرفته باشید؟

احتمالا پاسخ شما خیر است. چون اصولا در سیستم آموزشی ما، چندان به آموزش چنین مفاهیمی بهاء داده نمی‌شود و اغلب بی‌اهمیت دانسته می‌شود.

یکی از این مفاهیم، «مدیریت جریان نقدینگی» است. در مقاله پیش رو، جریان نقدینگی را به ساده‌ترین شکل برای شما تعریف می‌کنم، مثال‌هایی جالب که احتمالاً به چشمتان نیامده است برایتان می‌زنم و راهی خوب برای مدیریت جریان نقدینگی به شما آموزش می‌دهم.

پیش از اینکه به سراغ جریان نقدینگی برویم…

در قسمت اول کافه پول، قبل از اینکه به سراغ مبحث جریان نقدینگی و مثال های آن بروم، در مورد موضوعات مهمی، توضیحاتی مختصر دادم. هرکدام از ما باید در مورد «چهار اجبار» که در طول زندگی به وفور با آن‌ها درگیر هستیم، بدانیم و دانش کسب کنیم. این چهار اجبار عبارتند از:

مالیات

شاید تا به حال با مالیات و قوانین آن کاری نداشته‌اید. مثلاً کارمندی هستید که بخشی از حقوقتان در فیش حقوقی بابت مالیات کسر می‌شود و صرفاً گزارش آن را هر ماه می‌بینید. یا کسب وکاری کوچک دارید و هر سال مالیات‌تان را پرداخت می‌کنید.

اما مطمئناً با توجه به سیاست‌های کلان اقتصادی که مالیات قرار است نقش پررنگی در آن بازی کند، از این به بعد، بهتر است با مالیات و قوانین آن (دستکم آن بخشی که عموم ما با آن‌ها سر و کار داریم) آشنا شویم. کما اینکه در اخبار شنیده‌اید که دولت با توجه به کسری بودجه خودش، روی بحث درآمد از مالیات، حساب ویژه‌ای باز کرده است.

بدهی

نه تنها موضوع بدهی را در زندگی خودمان باید بیشتر یاد بگیریم، بلکه لازم است با موضوع بدهی در سطح کلان هم آشنایی بیشتری پیدا کنیم. بدهی‌های دولت، بدهی‌های جاری و غیرجاری و بدهی‌های احتمالی، از جمله این موضوعات هستند. چون در آینده، با موضوع بدهی بیشتر درگیر خواهیم بود.

تورم

اگر در این خیال هستید که روزگاری تورم به پایان می‌رسد، سخت در اشتباهید. دستکم در ۵ دهه گذشته، هرگز تورم متوقف نشده و نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ از من بشنوید که هرگز هم متوقف نخواهد شد.

تورم، از موضوعات بسیار مهم در اقتصاد و به ویژه اقتصاد ایران است. یادگیری در مورد تورم و اینکه در شرایط تورمی بهترین کارهایی که می‌توانیم بکنیم چیست، از آن جهت مهم است که آن را به شدت در زندگی روزمره احساس می‌کنیم.

همین که ببینیم سفره ما نسبت به پارسال و سال قبلش چقدر کوچک یا بزرگ شده و چه چیزهایی در آن بوده که دیگر نیست، یعنی با مسئله تورم در جزئی‌ترین لحظات زندگی هم روبرو هستیم.

بازنشستگی

قبل از اینکه فکر کنید بابت بازنشستگی خیالتان راحت است چون کلی سابقه بیمه دارید، بهتر است در اینترنت جستجویی کرده و وضعیت صندوق‌های بیمه و بازنشستگی را ببینید. بدون اینکه قصد سیاه‌نمایی داشته باشم، به شما توصیه می‌کنم به پرداخت بیمه برای دوران بازنشستگی دلخوش نباشید و حسابی هوش مالی خود را افزایش دهید تا برای روزگار پیری آماده باشید.

بسیار خب! بعد از اینکه اهمیت این نکات مهم را یادآور شدم، به بحث جریان نقدینگی پرداختم.

مدیریت جریان نقدینگی یعنی چه؟

در یک تعریف ساده می‌توانیم بگوییم: «جریان نقدینگی مقدار پول نقد و غیرنقدی است که وارد یک سیستم شده یا از آن خارج می‌شود. جریان مثبت به معنی ورود بیشتر پول نسبت به خروج آن است و جریان منفی به معنی ورود کمتر پول نسبت به مقداری است که خارج می‌شود.»

مثلا همین که روزانه چقدر درآمد و چقدر هزینه دارید. اینکه ماهانه چقدر به حساب بانکی شما پول وارد شده و چقدر از آن خارج و خرج می‌شود. اینکه در حساب کسب‌وکار شما طی یک دوره کوتاه مدت زمانی (مثلا یک ماهه) چقدر پول وارد و خارج می‌شود. همه مثال‌هایی واضح از جریان نقدینگی است.

جریان نقدینگی چه فرقی با میزان سود سرمایه دارد؟

فرض کنید یک خودرو یا ملک به قصد سرمایه‌گذاری می‌خرید. بعد از یک بازه زمانی مثلا یک سال آن را به قیمت بالاتری می‌فروشید. وقتی این دارایی را بفروشید و شناسایی سود انجام دادید، به این می‌گوییم سود سرمایه.

در مدتی که این دارایی تحت تملک شماست، عملاً جریان نقدینگی برای شما ایجاد نمی‌شود. پس سود سرمایه را نمی‌توان جریان نقدینگی به حساب آورد.

اما فرض کنید خانه‌ای را خریده‌اید و آن را یک سال اجاره می‌دهید. در این یک سال، این دارایی هنوز تحت تملک شماست و همزمان، برای شما جریان مالی ایجاد می‌کند.

مثال‌هایی برای سود سرمایه

وقتی سکه‌های طلا می‌خرید، نگهداری می‌کنید و بعد از مدتی می‌فروشید. وقتی خانه و ماشین می‌خرید و بدون اینکه آن‌ها را اجاره دهید یا با آن‌‌ها‌ کار کنید، بعد از مدتی می‌فروشید؛ و غیره.

مثال‌هایی برای جریان نقدینگی

وقتی ماشینی خریده‌اید و آن را دست کسی سپرده‌اید تا کار کند و هر ماه بابت آن کار به شما پول بدهد. وقتی خانه‌ای را اجاره داده‌اید. وقتی سرمایه‌تان را به کسی می‌دهید و او در قبال این سرمایه هر ماه به شما مبلغی پرداخت می‌کند؛ و غیره.

چرا مدیریت جریان نقدینگی مهم است؟

کسب مهارت در مدیریت جریان نقدینگی یکی از مهمترین مواردی است که باید برای افزایش دانش در زمینه مالی یاد بگیریم. از این مهارت می‌توانیم در کسب‌وکار (به‌خصوص کسب‌و‌کارهای پر ریسک) استفاده کنیم یا در مباحث مالی شخصی خود از آن استفاده کنیم.

جریان نقدینگی یعنی بازی پول. اگر فردی باشید که هوش مالی خوبی دارید، حتما می‌دانید که بازی پول عوض شده. اگر در گذشته، پس انداز کردن موضوع مهمی بود، اکنون سرمایه‌گذاری و ایجاد جریان نقدینگی بسیار مهم‌تر شده است. مطمئن باشید هرجایی که بحث جریان نقدینگی وجود دارد، ردپایی از ثروتمندان را خواهید دید.

ثروتمندان، چطور جریان نقدینگی ایجاد می‌کنند؟ از جایی که مردم در آن جریان داشته باشند. مردم کجا جریان دارند؟ جایی که برایشان برنامه‌ریزی شود. اجازه بدهید چند مثال بزنم تا موضوع روشن‌تر شود:

مثال اول: سیم‌کارت‌های موبایل

تا حدود ۲۰ سال قبل که به تازگی سیم‌کارت وارد ایران شده بود، قیمت هر سیم‌کارت بیش از یک میلیون تومان بود. تازه آن موقع! اما اکنون با ۱۰ هزار تومان می‌توانید سیم‌کارت بخرید. چرا؟ وقتی سیم‌کارت گران باشد، افراد کمی توانایی خرید آن را دارند.

اما بازی عوض شده. سیم‌کارت را به ارزان‌ترین شکل می‌خرید. سپس با استفاده‌هایی که از آن دارید (مکالمه، اینترنت، پیامک و غیره) هر روز برای شرکت‌های ارائه دهنده خدمات تلفن همراه، جریان نقدینگی ایجاد می‌کنید. نیاز مردم به اینترنت و مکالمه و پیامک و شبکه‌های اجتماعی هم که روز به روز بیشتر شده و در نتیجه سودهای بزرگ‌تری عاید آن‌ها می‌شود.

مثال دوم: رشد قارچ‌گونه هایپرمارکت‌ها

دقت کرده‌اید در چند سال گذشته چقدر نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ تعداد هایپرمارکت‌ها به صورت انفجاری زیاد شده؟ دلیل ساده‌ای دارد؛ از آن‌جایی که سرمایه‌گذاران می‌توانند اجناس را به صورت انبوه و ارزان‌تر بخرند یا به صورت چک‌های مدت‌دار، پس ارزان‌تر هم می‌توانند به مردم بفروشند؛ آن هم به صورت کاملا نقد.

پس تعداد بسیار زیادی از مردم وارد این فروشگاه‌ها می‌شوند و به این ترتیب تمام خرید‌های مردم، به صورت جریان نقدینگی برای آن‌ها در می‌آید که سودهای بزرگی از خواب پول‌شان به دست می‌آورند.

مثال سوم: پیش به سوی دانشگاه

تا نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ چند دهه قبل، تعداد دانشگاه‌ها بسیار کم و محدود به دانشگاه‌های دولتی یا نهایتا آزاد بود. اما ناگهان طی چند سال آن قدر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی زیاد شدند که همه می‌توانستند به راحتی به دانشگاه بروند.

رفتن به دانشگاه باعث تراشیدن خرج‌های بسیاری برای دانشجویان و باز هم سرازیرشدن جریان نقدینگی به جیب کسانی شد که جهت حرکت توده مردم را درست تشخیص داده بودند و آن‌ها را به درستی به این سمت هدایت کرده بودند.

از این مثال‌ها فراوان است. می‌توانید با کمی دقت، نمونه‌های زیادتری پیدا کنید.

وقتی متوسط‌ها کوچک می‌شوند…

در دهه‌های گذشته، افراد به سه دسته فقرا، قشر متوسط و ثروتمندان تقسیم می‌شدند. اما اخیرا، قشر متوسط کوچک و کوچک‌تر شده‌اند. بخش‌ زیادی از این قشر به طبقه فقیر نزول پیدا کرده‌اند و فقط آن درصدی از افراد متوسط که فهمیدند بازی پول عوض شده، به طبقه ثروتمند، نقل مکان کردند.

اگر می‌خواهید شما هم جزو این دسته باشید، باید یاد بگیرید چگونه جریان نقدینگی ایجاد کنید و اجازه ندهید مسائلی مثل تورم، از شما جلو بزند. با ایجاد جریان نقدینگی، شما هم می توانید جزو ثروتمندان باشید.

اما چطور جریان نقدینگی ایجاد کنیم؟

شما باید یاد بگیرید نه فقط برای کسب سود، بلکه برای ایجاد جریان نقدینگی کار کنید. یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین راه‌های ایجاد جریان نقدینگی، ایجاد درآمد غیرفعال است. اگرچه درآمد غیرفعال به معنای محض آن وجود ندارد.

برای افزایش درآمد روی مدل‌های درآمدی‌ای فکر کنید که بتواند برای شما درآمد غیرفعال یا نیمه فعال ایجاد کنید. یعنی درآمدهایی که برای به دست آوردن آن‌ها لازم نیست وقت زیادی صرف کنید.

ثروت زیادی که عموم مردم علاقه دارند به آن برسند، زمانی برای آن‌ها در دسترس خواهد بود که درآمد آن‌ها از منابع مالی دیگران و یا از منابع کاری دیگران به دست بیاید. توانایی ایجاد درآمدهای غیرفعال مصداق بارزی از هوش مالی است.

جمله معروفی هست که می‌گوید: «اگر نتوانید کاری کنید که حتی در زمان خواب هم پول در بیاورید، ناچارید تا آخر عمر برای به دست آوردن پول، به دنبال آن بدوید!»

با کمی دقت، متوجه می‌شوید که در اطراف ما روش‌های زیادی برای ایجاد درآمد غیرفعال وجود دارد؛ مثلا:

  • اجاره ملک مانند اجاره خانه، مغازه یا زمین کشاورزی؛
  • اجاره انواع ماشین‌آلات مانند مثل بتن‌ریز، ویبراتور، کمپرسی و تراکتور؛
  • سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی مانند بازار سکه، طلا، ارز و بورس؛
  • و ده‌ها نمونه دیگر…

در این روش‌ها، هدف این است که فرد، به طور مستقیم درگیر درآمدزایی نباشد و بتواند از طریق سرمایه خود، درآمد ایجاد کند. در واقع درآمد غیرفعال رسیدن به نقطه‌ای است که فرد دیگر برای پول کار نکند و پول مانند یک ابزار یا وسیله برای او کار ‌کند.

برای آشنایی بیشتر با نحوه ایجاد درآمدهای غیرفعال پیشنهاد می‌کنم روی لینک زیر، کلیک کنید و مقاله «چگونه درآمدهای غیرفعال ایجاد کنیم؟» را مطالعه کنید.

ممنون از این‌که با خلاصه مطالب کافه پول قسمت اول همراه من بودید. بسیار خوشحال می‌شوم درباره مباحث ارائه‌شده در گزارش، سوالات‌تان را در بخش نظرات بپرسید تا در نخستین فرصت به آن‌ها پاسخ دهم و اگر تجربه‌ای دارید، ممنون می‌شوم بازگو کنید.

یک اتفاق عجیب اقتصادی؛ رشد نقدینگی در کشور منفی شد!

رشد ماهانه نقدینگی فروردین 1401 منفی شده و به 4 هزار و 234 میلیارد تومان رسید. کاهش نقدینگی در کشور در حالی رخ داده که اطلاعی از وضعیت پایه پولی در دست نیست.

یک اتفاق عجیب اقتصادی؛ رشد نقدینگی در کشور منفی شد!

به گزارش اکو ایران، بانک مرکزی وضعیت اقتصاد کلان ایران را در اولین ماه سال 1401 رصد کرده که و طی آن مدیریت انتظارات تورمی را به عنوان یکی از ارکان مهم در زمینه مهار تورم قلمداد کرده است. بررسی متغیرهای تورم ساز در این مقطع زمانی نیز نشان می دهد نقدینگی کشور کاهشی 0.2 درصدی داشته و در عجیب ترین حالت رشدی منفی پیدا کرده است.

بانک مرکزی گزارش «تحلیل تحولات اقتصاد کلان و اقدامات این بانک در فروردین‌ماه 1401» را منتشر کرد. بر این اساس؛ بررسی روند نرخ تورم در فروردین‌ماه 1401 نشان می‌دهد نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ تورم دوازده‌ماهه در ادامه روند نزولی خود که از مهرماه 1400 آغاز شده بود با کاهش نسبی همراه بوده است.

به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، مدیریت انتظارات تورمی به عنوان یکی از ارکان مهم در زمینه مهار تورم، مستلزم ارائه اطلاعات درست و به‌هنگام از مجموعه تحولات اقتصاد کلان و اقدامات بانک مرکزی به آحاد جامعه و فعالان اقتصادی است. این امر موجب خواهد شد تا علاوه بر شکل‌گیری درست انتظارات، بانک مرکزی در شرایط بهتری اهداف حفظ ارزش پول ملی (کنترل تورم) و مساعدت به رشد اقتصادی را پیگیری کند.

بر این اساس، خلاصه‌ای از مجموعه تحولات اقتصاد کلان و اقدامات بانک مرکزی در راستای دستیابی به اهداف و ماموریت‌های خود در فروردین‌ماه 1401 به شرح ذیل ارائه می گردد.

1- تحولات اقتصاد کلان

بررسی روند نرخ تورم در فروردین‌ماه 1401 نشان می‌دهد تورم دوازده‌ماهه در ادامه روند نزولی خود که از مهرماه 1400 آغاز شده بود با کاهش نسبی همراه گردید؛ لیکن تورم نقطه به نقطه و ماهانه نسبت به ماه قبل افزایش یافته‌اند. در این ماه گروه کالا با ضریب اهمیت (48.5 درصد) و زیرگروه اصلی آن یعنی "خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها" با ضریب اهمیت (25.5 درصد) به ترتیب با افزایش تورم 2.9 و 4.1 واحد درصدی نسبت به ماه قبل همراه بودند. اما در نقطه مقابل گروه خدمت با ضریب اهمیت (51.5 درصد) با کاهش 0.5 واحد درصدی تورم ماهانه مواجه گردید. در همین ارتباط اگرچه زیرگروه "مسکن، آب، برق و گاز و سایر سوخت‌ها" (ضریب اهمیت 37.1 درصد) با کاهش تورم ماهانه همراه بود، اما برخی زیرگروه‌های خدمتی نظیر شاخص "خدمت در گروه بهداشت و درمان" و شاخص "خدمت در گروه حمل و نقل" به ترتیب افزایش تورم ماهانه 0.5 و 0.2 واحد درصدی را تجربه نمودند.

در حوزه تجارت خارجی با توجه به اخبار منتشره در پایگاه اطلاع‌رسانی گمرک ج.ا.ایران، طی فروردین‌ماه سال 1401 ارزش صادرات گمرکی حدود 3.7 میلیارد دلار بود که نشانگر افزایش 25 درصدی آن در مقایسه با ماه مشابه سال قبل است. همچنین ارزش واردات گمرکی در ماه مورد گزارش حدود 2.8 میلیارد دلار گزارش شده است که حاکی از افزایش حدود یک درصدی آن نسبت به فروردین‌ماه سال 1400 است. در مجموع متاثر از این تحولات، طی ماه نخست سال جاری تراز بازرگانی گمرکی با مازاد 875 میلیون دلاری همراه بود.

تحولات بازار ارز (سامانه نیما و بازار متشکل معاملات ارزی ایران) در فروردین ماه نشانگر آن است که در این ماه، متوسط نرخ ماهانه فروش دلار در بازار حواله و اسکناس در مقایسه با ماه قبل از آن با قدری افزایش همراه بوده است. در فروردین‌ماه متوسط نرخ فروش دلار حواله‌ای و اسکناس مندرج در سامانه سنا به ترتیب حدود 244.4 و 253.0 هزار ریال بود که نسبت به اسفندماه 1400 به ترتیب معادل 1.3 و 3.1 درصد افزایش نشان می‌دهند.

در بازار مسکن و بر اساس اطلاعات اخذ شده از سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات کشور، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده در شهر تهران طی فروردین‌ماه 1401 نسبت به ماه قبل 2.4 درصد کاهش یافت و نسبت به ماه مشابه سال قبل 16.9 درصد افزایش را تجربه نمود. این مقدار در مقایسه با رشد نقطه به نقطه فروردین‌ماه سال 1400 (معادل 91.7 درصد) به مراتب کمتر بوده و مبین کند شدن آهنگ رشد قیمت مسکن پایتخت در سال 1401 است. در بازار سهام نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ نیز شاخص کل بورس اوراق بهادار در روز پایانی فروردین‌ماه 10.6 درصد نسبت به روز پایانی ماه قبل افزایش یافت. لازم به ذکر است سیاست‌گذار پولی با رصد مستمر تحولات قیمت دارایی­ها و توجه به دلالت­های آن بر تغییر سطح انتظارات تورمی، عنداللزوم اقدامات سیاستی مناسب را در دستور کار قرار خواهد داد.

در خصوص تحولات بازار بین‌بانکی در فروردین‌ماه باید توجه داشت که در ابتدای سال جاری، با توجه به کاهش نیاز نقدینگی بانک‌ها به دلیل عبور از ماه پایانی سال قبل و همچنین عدم برگذاری حراج‌های دولتی، وجوه قابل عرضه در بازار بین بانکی افزایش یافت که نتیجه این امر افزایش متوسط روزانه حجم معاملات و تثبیت نرخ بازار در محدوده قبلی بود که این امر کاهش استفاده بانک‌ها و موسسات اعتباری از منابع بانک مرکزی در تامین مالی کوتاه مدت را در پی داشت.

نقدینگی

در فروردین ‌ماه سال جاری عمدتاً به دلیل عدم عرضه اوراق مالی اسلامی دولتی جدید توسط دولت در بازار اولیه و نیز تثبیت نسبی نرخ سود موزون بازار بین‌بانکی ریالی، روند نزولی نرخ‌های بازده اوراق مالی اسلامی دولتی که از دی‌ماه پارسال آغاز شده بود ادامه یافت؛ به‌نحوی که در این ماه نرخ بازده اسناد مذکور با سررسیدهای یک، دو و سه‌ساله، به‌ترتیب با 0.63، 0.43 و 0.52 واحد درصد کاهش نسبت به ماه قبل به‌ترتیب به 21.77، 22.63 و 22.90 درصد رسید.

نقدینگی

از دی‌ماه سال 1400 با کاهش نرخ‌های بازده اوراق مالی اسلامی دولتی، منحنی‌های بازده اسناد خزانه اسلامی به پایین منتقل شده است؛ به‌طوری که منحنی بازده فروردین در سطحی پایین‌تر از منحنی‌‌های بازده سه ماه پیش از آن واقع شده است.

حجم نقدینگی در پایان فروردین‌ماه سال 1401(معادل 48234.0 هزار میلیارد ریال) نسبت به پایان سال 1400 معادل 0.2 درصد کاهش یافته است. همچنین، نرخ رشد دوازده‌ماهه نقدینگی در فروردین‌ماه 1401 معادل 38.2 درصد بوده است. لازم به توضیح است که در حدود 2.6 واحد درصد از رشد نقدینگی در سال 1401 مربوط به اضافه شدن اطلاعات خلاصه دفترکل دارایی­ها و بدهی­های بانک مهر اقتصاد به اطلاعات خلاصه دفترکل دارایی ­ها و بدهی­ های بانک سپه (به‌واسطه ادغام بانک‌های متعلق به نیروهای مسلح در بانک سپه) می‌باشد و فاقد آثار پولی است. به عبارت دیگر در صورت تعدیل اثرات پوشش آماری مذکور، رشد نقدینگی پایان فروردین‌ماه سال1401 نسبت به پایان فروردین ماه سال 1400 معادل 35.6 درصد بوده است. بررسی روند اجزای نقدینگی‌(پول و شبه پول) در سال نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ 1401 نیز نشان‌دهنده بهبود ترکیب نقدینگی و کاهش سیالیت پول است، به طوریکه سهم پول از نقدینگی از 20.4 درصد در پایان سال 1400 به 19.7 درصد در پایان فروردین‌ماه 1401 کاهش یافته و سهم شبه پول از نقدینگی نیز در این دوره از 79.6 درصد به 80.3 درصد افزایش یافته است.

2- اقدامات بانک مرکزی

⦁ در فروردین‌ماه 1401 با هدف مدیریت نقدینگی بازار بین‌بانکی ریالی، بانک مرکزی در تعامل با بانک‌ها اقدامات اعتباری زیر را انجام داد:

⦁ انجام عملیات بازار باز با موضع انبساطی طی سه مرتبه حراج به‌ترتیب به ارزش 940.3 ، 934.3 و 937.4 هزار میلیارد ریال مجموعاً به ارزش معاملاتی 2812.0 هزار میلیارد ریال در قالب توافق بازخرید با سررسیدهای 7 روزه (مانده توافق بازخرید از محل عملیات بازار باز در پایان فروردین ‌ماه معادل 937.4 هزار میلیارد ریال بوده است).

⦁ استفاده بانک‌ها از اعتبارگیری قاعده‌مند در نرخ سقف برای رفع نیازهای نقدینگی طی 8 روز جمعاً به ارزش معاملاتی 89.5 هزار میلیارد ریال (مانده اعتبارگیری قاعده‌مند در پایان فروردین‌ماه صفر بوده است).

⦁ کارگزاری این بانک از ابتدای سال جاری تا پایان فروردین‌ماه، حراج اوراق مالی اسلامی برگزار نکرده است.

کاهش حجم نقدینگی فروردین چه پیامی دارد؟

کاهش حجم نقدینگی فروردین چه پیامی دارد؟

بورسان- سلیمان کرمی: بانک مرکزی از کاهش ۰.۲ درصدی حجم نقدینگی کشور در فروردین نسبت به ماه قبل خبر داده است. کاهش حجم نقدینگی پیامدی انقباضی برای اقتصاد کشور دارد و در عین حال می‌تواند نشانه‌ای از افزایش حساسیت نسبت به متغیرهای پولی در اقتصاد کشور داشته باشد. در آمار بانک مرکزی کاهش سهم پول از کل نقدینگی کشور به کمتر از ۲۰ درصد نکته جالب توجه است. سهم پول (بخش سیال نقدینگی) از نقدینگی با افت ۰.۷ واحد درصدی از ۲۰.۴ درصد در پایان سال ۱۴۰۰ به ۱۹.۷ درصد در فروردین رسیده است.

رکود یا تورم برای اقتصاد ایران؟

زمانی که رشد نقدینگی در شهریور و مهر سال گذشته به بیش از ۳ درصد رسیده بود این انتظار وجود داشت که حجم نقدینگی کشور در پایان سال ۱۴۰۰ به بیش از ۵۰۰۰ هزار میلیارد تومان برسد. نقدینگی ۴۸۲۳ هزار میلیارد تومان در پایان فروردین نشان از وضعیت بهتر متغیرهای پولی نسبت به انتظارات و کاهش التهاب دارد. کاهش حجم نقدینگی کشور از انقباض سنگین در بخش پولی خبر می‌دهد که می‌تواند پیامدی رکودی را به همراه داشته باشد. با این حال به صورت مشخص هدف اول سیاست‌گذار باید سرکوب تورم و کنترل نرخ تورم باشد. در این میان باید توجه داشت که منظور تورم پولی است و نه رشد شاخص قیمت مصرف‌کننده. این نکته مورد توجه است که بدون کنترل تورم نمی‌توان انتظار رونق را در اقتصاد داشت.

چرا نرخ تورم با نقدینگی هم‌خوانی ندارد؟

گرچه رشد نقدینگی تا حدود خوبی کنترل شده است اما نرخ تورم اعلامی از سمت مرکز آمار صعودی است. باید توجه داشت که رشد شاخص قیمت مصرف‌کننده به واسطه سیاست‌های اصلاحی مانند حذف دلار ۴۲۰۰ یا افزایش قیمت کالاها در نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ بازار جهانی و در نتیجه انعکاس آن به قیمت کالاهای اساسی در داخل کشور ناگزیر به نظر می‌رسد (افزایش بهای تمام‌شده تولید). از طرفی شاخص قیمت مصرف‌کننده به واسطه رشد کمتر بخش خدمات در سال‌های گذشته جا مانده بود و حالا رشد بیشتر این بخش چندان دور از انتظار نیست.

بر این اساس رشد شاخص قیمت مصرف‌کننده در شرایط کنونی چندان معنای تورم را برای نگارنده ندارد. در این میان اما اگر کنترل کافی بر متغیرهای پولی ایجاد شود می‌توان به کاهش پایدار تورم حداقل در کوتاه‌مدت و پس از شوک‌های مورد اشاره داشت. آن‌چه تورم یعنی رشد عمومی و مداوم قیمت‌ها را رقم می‌زند حجم نقدینگی و پول است. بر این اساس اگر سیاست‌ها به سمتی حرکت کند که رشد نقدینگی کنترل شود شاید بتوان به کاهش نرخ تورم امیدوار بود. طبیعتا چنین سیاست‌هایی می‌تواند پیام انقباض را برای بازارها به دنبال داشته باشد گرچه قیمت‌ها در بازارها رشد داشته باشند.

اما این موضوع نیز باید مورد توجه باشد که افزایش نرخ دلار در بازار آزاد می‌تواند مشابه با دوره‌های قبلی در نهایت رشد نقدینگی و تورم را به دنبال داشته باشد. رشد نرخ دلار در بازار آزاد به واسطه انتظارات نسبت به بی‌نتیجه ماندن احیای برجام و رجوع به حافظه تاریخی اثر تحریم‌ها و همچنین تمرکز دولت در بازار نیما و بی‌توجهی به بازار آزاد بوده است. بازارهای دارایی و حتی کالاها عموما نرخ دلار در بازار آزاد را مبنا قرار می‌دهند و بر این اساس باید این موضوع مدنظر قرار گیرد.

مسیر کنترل نقدینگی چیست؟

مسیر اصلی کنترل نقدینگی از ترازنامه بانک مرکزی می‌گذرد. برای مثال اگر دولت بخشی از بدهی‌ها و مازاد برداشت خود به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (از طریق افزایش دارایی خارجی بانک مرکزی) را تسویه کند می‌تواند اثر خود را در کاهش حجم ترازنامه منعکس کند. در این خصوص در گزارش‌های پیشین نیز اشاره شده بود که در سال‌های گذشته دولت برای جبران کسری بودجه ارزهایی که در دسترس نبودند را به بانک مرکزی می‌داد و ما به ازای آن ریال می‌گرفت. این موضوع با افزایش اندازه ترازنامه به واسطه افزایش دارایی‌های خارجی رشد پایه پولی و نقدینگی را به همراه داشت. حالا اگر بخشی از ارزهای بلوکه‌شده به اقتصاد کشور بازگشته باشد و این بار بانک مرکزی این ارزها را به ازای طلب پیشین خود دریافت کند و مجبور به پرداخت دوباره ریال به ازای این ارزها نشده باشد می‌توان کاهش اندازه ترازنامه بانک مرکزی را به واسطه عرضه این ارزها در بازار انتظار داشت. در این خصوص به گزارش « برجام دلار را قیچی می‌کند » مراجعه کنید. البته باید گفت عدم احیای برجام مانع از کنترل انتظارات در بازار ارز شد.

به صورت کلی افزایش انضباط در بخش بودجه دولت و همچنین بانک‌ها می‌تواند اثر قابل توجهی در تسلط بانک مرکزی بر متغیرهای پولی داشته باشد. کاهش حجم نقدینگی و چنین سیاست انقباضی می‌تواند افزایش نرخ سود در بازارها را به همراه داشته باشد.

آیا دولت در ادامه اصلاحات موفق می‌شود؟

طبیعتا تلاش دولت برای افزایش درآمدهای خود (مانند مالیات) و کاهش وابستگی بودجه به واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (فروش نفت و گاز) می‌تواند در افزایش انضباط پولی اقتصاد ایران اثرگذار باشد. در این میان گرچه حذف دلار ۴۲۰۰ گرانی‌هایی را به همراه دارد اما همان‌طور که در مطلب پیشین نیز اشاره شد این سیاست فارغ از اثر کوتاه‌مدت سیاستی درست در مقابله با التهاب و تورم بالا در اقتصاد ایران است. تاکید می‌شود که اگر فرض کنیم دلار ۴۲۰۰ از همان ابتدا (فروردین ۹۷) حضور نداشت قیمت دلار را باید در سطوح بسیار پایین‌تر از قیمت فعلی انتظار می‌داشتیم. کنترل دولت بر متغیرهای پولی نیز کاملا چشم‌گیر است.

بدون نفت ۱۰۰ دلاری هم ممکن بود؟

اما واقعیت ماجرا این است که معجزه نفت را نمی‌توان در چنین رخدادهایی نادیده گرفت. دولت موفق به فروش نفت در مقدار بیشتر شده که از قضا شانس نیز همراهی کرده و با قیمت بیش از ۱۰۰ دلاری نفت فروخته است. اما دولتی‌ها اگر دوباره بخواهند معجزه نفت را نادیده بگیرند و در عین حال اثر افزایش قیمت نفت یا شل شدن تحریم‌ها را به عنوان توانایی خود به حساب آورند باید دوباره در آینده‌ای نه‌چندان دور،‌ به درآمد نفتی مرتبط می‌شود، منتظر التهاب دوباره در متغیرهای پولی بود. در این خصوص گزارش « آیا رییسی مسیر احمدی‌نژاد را می‌رود ؟ » با مقایسه درآمدهای نفتی دولت‌های خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی به آخرین فرصت طلایی ایران برای فروش نفت و سر و سامان دادن به اقتصاد اشاره شده است فرصتی که در اختیار دولت احمدی‌نژاد قرار گرفت و اما از دست رفت و حالا رییسی می‌تواند از این فرصت استفاده کند.

برای انجام اصلاحاتی در ساختار بودجه و ساختار پولی کشور نیازمند آرامشی و کنترل تورم و التهاب اقتصاد حداقل در بازه میان‌مدت هستیم و مسکنی بهتر از نفت نیز برای اقتصاد ایران وجود ندارد. با چنین مسکنی درد جراحی اقتصادی می‌تواند کاهش پیدا کند (مسکن همان افزایش درآمد نفتی با احیای برجام است) و مسیر برای ادامه اصلاح و آرامش در اقتصاد ایران فراهم خواهد شد.

نیما همان ۴۲۰۰ است؟

در این میان یکی از موارد با اهمیت که دوباره نگرانی را از ایجاد توهم را در دولتی‌ها ایجاد کرده است پایین ماندن نرخ نیما و در عین حال رشد قیمت دلار در بازار آزاد تا سطح ۳۱ هزار تومان است. اختلاف دلار نیما و آزاد به بیش از ۲۰ درصد رسیده است. با حذف ۴۲۰۰ تقاضای ارزی کالای اساسی به سامانه نیما وارد شده است. در بخش عرضه نیز ارزهایی که پیش از این دولت از فروش نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ نفت برای تامین کالای اساسی اختصاص می‌داد در این سامانه عرضه می‌شود و این موضوع باعث تسلط بیشتر دولت یا بهتر بگوییم دخالت بیشتر دولت در سامانه نیما شده است.

در نقطه مقابل نرخ دلار در بازار آزاد به واسطه انتظارات تورمی ناشی از عدم احیای برجام دوباره صعودی شده است. نکته‌ مهمی که معمولا مشاوران اقتصادی دولت به درستی به سیاست‌گذاران گوشزد نمی‌کنند این‌که اختلاف بالای نرخ دلار آزاد با نرخ « دستوری » نیما گرچه در کوتاه‌مدت به نظر پایدار است اما این فاصله اگر در گذر زمان در سطوح فعلی بماند یا این‌که بیشتر شود با فشار بر بخش صادرات و همچنین ایجاد رانت دوباره می‌تواند افزایش نرخ نیما به سمت آزاد را به دنبال داشته باشد. در این میان این نکته جالب توجه است که افزایش فاصله دلار آزاد و نیما باعث می‌شود دوباره نرخ نیما مانند ۴۲۰۰ حداقل اثر را در کنترل قیمت کالاهای اساسی داشته باشد و همه مشکلاتی که سر ارز ترجیحی قبلی دیدیم دوباره شاهد باشیم.

یک نگرانی در اصلاحات اقتصادی رییسی

کنار هم گذاشتن کنترل نرخ نیما و افزایش نرخ دلار و انقباض نقدینگی در فروردین می‌تواند در عین حالی که از بازگشت عقلانیت به سیاست‌گذاری خبر می‌دهد همچنان از توهم سیاست‌گذار در کنترل بازارها با دخالت حداکثری در اقتصاد باشد که نگران‌کننده است. بر این اساس همچنان باید مهمترین موضوع چند سال گذشته که آواری را بر اقتصاد ایران به همراه داشته است را به سیاست‌گذار فعلی گوشزد کرد که « قیمت‌گذاری دستوری به هیچ عنوان در بلندمدت به نفع تولید‌کننده و مصرف‌کننده نیست و صرفا رانتی سنگین را ایجاد می‌کند».

نگاهی به رابطه بین تورم و نقدینگی

نگاهی به رابطه بین تورم و نقدینگی

نقدینگی یا به عبارت صحیح‌تر، حجم پول، مجموع پول و شبه‌پول است. نقدینگی به معنای مجموع اسکناس‌ها و مسکوکات و سپرده‌های دیداری در یک کشور است. تفاوت نقدینگی با حجم پول یک کشور، در سپرده‌های غیر دیداری افراد نزد بانک‌هاست.

رشد پول و نقدینگی در دهه های اخیر روندی افزایشی و بی ثبات پیدا کرده و این در حالی است که انضباط و ثبات نقدینگی شرط اصلی ثبات اقتصادی یه کشور محسوب می‌شود. اهمیت ثبات و انضباط نقدینگی به حدی است که در برنامه های تعدیل ساختار ، هم هدف و هم شاخص ارزیابی و هم ابزار دستیابی به اهداف دیگر قلمداد می‌شود.

روند خلق پول و خلق نقدینگی در دولت‌های مختلف همواره به دلیل عدم هماهنگی هزینه‌ها و درآمدها، به طرز سریعی در حال افزایش بوده است. در سال‌های اخیر به دلیل کسری بودجه‌ مضاعف در دولت‌های دهم و یازدهم، خلق پول توسط بانک مرکزی راه آسان اما پرضرری بوده که دولت‌ها انتخاب کرده‌اند و نتیجه‌ آن افزایش بی حد و حصر نقدینگی در اقتصاد بوده است. هر واحد خلق پول توسط بانک مرکزی به واسط ضریبی به نام ضریب فزاینده، پنج تا شش برابر می‌شود و حجم نقدینگی موجود در اقتصاد را به سرعت بالا می‌برد. تنها یکی از آثار این فرآیند بروز تورم در اقتصاد است.

یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران طی چند دهه اخیر، پدیده تورم بوده و صرف نظر از آثار و پیامدهای آن، یکی از مهمترین مباحث تورم، بحث عوامل ایجاد کننده آن است. نظریه مقداری پول، همبستگی بلندمدت قوی را میان رشد نقدینگی و تورم پیش‌بینی می‌کند؛ به این معنا که رشد پیوسته و زیاد حجم پول در اقتصاد موجب ایجاد تورم بالا می‌شود. بر این اساس نیز کنترل حجم پول به عنوان یکی از ابزارهای اصلی سیاست‌های پولی بانک مرکزی به منظور مهار تورم شناخته می‌شود.

این روند در دولت فعلی کار را به جایی رسانده که به نظر می‌رسد کار از کنترل دولت خارج شده است و در طول کمتر از دو سال حجم پول و به تبع آن نقدینگی خلق شده در این دولت معادل کل چهار سال دولت دهم است. خلق پول با این سرعت بالا باید به صورت مداوم رصد شود، چرا که نشان‌گر سرعت بالای خلق پول بدون پشتوانه است؛ پول بدون پشتوانه‌ای که هیچ معادلی در بخش واقعی اقتصاد ندارد و کالاها و خدمات به هیچ وجه نمی‌توانند با این سرعت خلق شوند. همان‌گونه که گفته شد نتیجه‌ این اتفاق چیزی جز تورم نیست.

به علاوه خلق پول بدون پشتوانه در نگاه دقیق‌تر ربا است؛ چرا که خلق از عدم است و برای خلق هر یک واحد پول که با یک واحد از کالاها و خدمات در اقتصاد هم ارزش خواهد شد، هیچ زحمتی کشیده نمی‌شود و در مقابل کالاها و خدمات در اقتصاد با زحمت تولید شده‌اند و دارای ارزش ذاتی و واقعی‌اند؛ درست مانند آن‌چه که در ربای ساده، اضافه بر پول قرض داده شده گرفته می‌شود. هر چند در ربای قرضی، دست کم پولی قرض داده شده است! اما در اینجا بدون این‌که حتی پولی قرض داده شود، از اقتصاد بهره اخذ می‌شود؛ بهره‌ای که نرخ ماهانه‌ آن معادل کل پول چاپ شده توسط بانک مرکزی در هر ماه است.

در اقتصاد ایران، نقدینگی حالت لجام گسیخته پیدا کرده و این مسئله خود را تا حد زیادی در تورم های بالا و تا حدی نیز در تورم نهفته انعکاس می دهد. رشد نقدینگی همچنین باعث گسترش مانده های سوداگرانه پولی و بخش نامولد شده است.

زمانی‌که از علل رشد واگرا و مستمر نقدینگی سخن به میان می‌آید، به طور معمول عدم استقلال بانک مرکزی عامل اصلی معرفی می‌شود، اما به نظر می رسد موضوع کمی پیچیده تر از این تحلیل ساده است. عدم استقلال بانک مرکزی بی‌تردید نقش موثری در این زمینه دارد، اما تاکید بیش از حد بر این نقش، مانع شناسایی تمام ابعاد و زوایای موضوع می شود.

صرف نظر از آثار و پیامدهای تورم، یکی از مهمترین مباحث، بحث عوامل ایجاد کننده آن است. تاکنون تحقیقات گسترده ای در زمینه شناسایی عوامل مؤثر بر تورم انجام شده است که در هر یک از آنها فهرستی از متغیرهای اقتصادی به عنوان عوامل مؤثر بر تورم معرفی شده که مهمترین آنها رشد نقدینگی و افزایش نرخ ارز است.

اگرچه وجود ارتباط و همبستگی میان رشد پول و تورم، در بسیاری از مطالعات نظری و بررسی های تجربی اثبات شده است، لیکن شواهد موجود در اقتصاد ایران گویای آن است که در برخی دوره ها بین روند رشد نقدینگی و تورم ایجاد شده است.

نگاهی به تغییرات رشد نقدینگی در سالهای گذشته نشان می دهد این شاخص در سالهای 1395-1392 در پایین ترین حد خود بیش از 23درصدبوده است. طبق آمار رشد نقدینگی در ابتدای سال 1392تقریبا 28درصد بود و با پشت سرگذاشتن یک مسیر کاهشی در تیر 1392شروع به افزایش کرد. این روند جدا از نوسانات تا مهر ماه ادامه یافت و در مهر1393 با کنترل آن توسط دولت رو به کاهش گذاشت. با این حال در ابتدای سال 1394 نرخ رشد نقدینگی بنای افزایش نهاد و با سپری کردن مسیر صعودی در شهریور ماه به 33.5 درصد رسید؛ اما در مهر ماه به 23.8 درصد کاهش یافت.

تحولات صورت گرفته در بخش ارزی در سال 1390، نوسانات و محدودیتهای نقل و انتقالات ارزی، تشدید تحریم‌های اقتصادی و افزایش قیمت حامل های انرژی همگام با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها باعث شد که تورم روند افزایشی را در سال 1390 طی کند؛ به طوریکه در سال 1390 با 9.1 درصد افزایش به 21.5 درصد رسید. در سال 1391 با ادامه افزایش نرخ ارز که از نیمه دوم سال 1390 آغاز شده بود، نرخ تورم مجددا با روند فزاینده ای همراه شد؛ به گونه ای که نرخ رشد متوسط 12 ماهه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی از 21.6 درصد در فروردین به 30.5 درصد در اسفند 1391 افزایش یافت. این روند افزایشی در سال 1392 نیز ادامه داشته، بطوریکه از 32.3 درصد در فروردین ماه این سال به 40.4 درصد در مهر ماه رسید. لیکن از آبان همان سال روند نرخ تورم با کاهش روبرو بوده است. با تدام این این روند کاهشی و با کاهش 19.7 درصدی تورم تولیدکننده در سال 1393 در مقایسه با سال 1392 (از 34.5 به 14.7درصد)، کاهش انتظارات تورمی، انضباط پولی، انضباط در بودجه و ثبات در نرخ ارز، نرخ تورم با 19.1 واحد درصد کاهش به 15.6 درصد در اسفند 1393رسید و در اسفند 1394 با وجود افزایش رشد نقدینگی، نرخ تورم به 11.7 درصد کاهش یافت.

نگاهی به وضعیت تورمی نشان می‌دهد رشد نقدینگی هر چند می تواند باعث تورم شود ولی این رابطه یک به یک و متناسب نیست. یعنی ممکن است نرخ رشد دو متغیر متفاوت باشد که این به دلیل اجزای رشد نقدینگی (پایه پولی و ضریب فزاینده) بوده است؛ به طوری که هر گاه عامل رشد نقدینگی پایه پولی بوده رشد نقدینگی تأثیر بسزایی بر تورم داشته و هر گاه رشد نقدینگی در اثر رشد ضریب فزاینده بوده تأثیر چندانی بر تورم نداشته است.

جمع بندی:

به طور خلاصه می توان گفت که تورم در اقتصاد ایران یک پدیده پولی به شمار می رود.

لازم به ذکر است نقدینگی صرفا عامل اصلی تورم در ایران نیست، ولی می‌توان آن را یک متغیر بسیار تاثیرگذار در تورم دانست.

با نگاهی دقیق به تحولات ایجاد شده در اجزای نقدینگی می‌توان درک بهتری از تحولات اقتصادی در طی سالهای گذشته داشته باشیم.

طبق نظریه های مقداری پول در شرایطی که میزان فعالیت های اقتصادی و سرعت گردش پول ثابت بماند، می‌تواند نوعی رابطه مستقیم بین رشد نقدینگی و تورم وجود داشته باشد. در شرایطی که سرعت گردش نقدینگی به دلیل افزایش سهم شبه پول در سالهای اخیر کاهش یافته ، از اثرگذاری مستقیم افزایش نقدینگی بر تورم کاسته شده است که این به معنی تغییر در رابطه تورم و رشد نقدینگی نیست بلکه گسست آنها در سالهای اخیر به دلیل تغییر اجزای رشد نقدینگی بوده که در اثر تغییر در سود واقعی سپرده ها اتفاق افتاده است.

دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) و نقدینگی (Liquidity) چیست؟

دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) و نقدینگی (Liquidity) چیست؟

یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های سرمایه‌گذاران این است که آیا پس از خرید یک دارایی جدید، می‌توان پس از مدتی آن را به‌راحتی در بازار فروخت و به پول نقد تبدیل کرد یا نه. این پرسش، جواب دقیق و مشخصی ندارد؛ اما می‌توان با درنظرگرفتن عوامل مختلف تا حدودی به آن پاسخ داد.

برخی از دارایی‌هایی که ما با آن سروکار داریم بازار چندان مناسبی ندارند. برای مثال با آنکه اشیای قدیمی و به‌اصطلاح آنتیک بسیار ارزشمند هستند؛ اما فروش آنها در بازار کار دشواری است. املاک و مستغلات هم ماهیتی مشابه دارند و ممکن است مدت‌زمان زیادی طول بکشد تا خانه‌ای را بفروشیم.

در حقیقت خرید دارایی‌هایی که ارزش بالایی دارند اما نقدپذیری آنها پایین است، یک حرکت پُرریسک‌ محسوب می‌شود؛ چراکه این احتمال وجود دارد زمانی که شما به پول نقد نیاز داشته باشید امکان فروش سریع دارایی‌تان به‌‌دلیل نبود مشتری مقدور نباشد یا اینکه در نهایت مجبور شوید آن را با قیمت بسیار کمتر از ارزش واقعی‌اش بفروشید.

به بیان ساده، خرید کالای نقدپذیر یا دارایی‌ای که مشتری دست‌به‌نقد همواره برای آن وجود دارد شاخص‌ مهمی است و باید آن را در نظر داشته باشید. در این مقاله قصد داریم شما را با دو مفهوم دارایی نقدپذیر و نقدینگی آشنا کنیم و در ادامه به برخی ویژگی‌ها، عوامل مؤثر، نحوه محاسبه و اهمیت آنها نگاهی داشته باشیم. پس تا انتهای این مطلب ما را همراهی کنید.

دارایی نقدپذیر چیست؟

دارایی نقدپذیر یا نقدشونده (Liquid Asset) که در برخی مقالات اقتصادی از آن با عنوان دارایی سیال هم نام برده شده است به اموال یا داشته‌هایی گفته می‌شود که از سهولت بالایی برای خرید‌و‌فروش برخوردار هستند و می‌توان آنها را به‌آسانی به وجه نقد تبدیل کرد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دارایی نقدپذیر انتقال آسان مالکیت آن است. برای مثال دلار، یورو یا سکهٔ طلا نیازی به مراحل قانونی برای واگذاری مالکیت‌ ندارند و می‌توان به‌آسانی آنها را به پول رایج تبدیل کرد.

علاوه بر این دارایی‌های نقدپذیر ویژگی‌های دیگری هم دارند که عبارت‌اند از:

در این میان دارایی‌های گوناگونی وجود دارند که به‌طور ذاتی همواره نقدپذیر هستند و اغلب سرمایه‌گذاران بزرگ در سبد سرمایه خود همیشه از این دسته دارایی‌ها استفاده می‌کنند. طلا، ارزهای معتبر خارجی، سهام، اوراق قرضه و صندوق‌های قابل معامله در بورس (ETFs) از جمله دارایی‌های با نقدپذیری بالا هستند. البته نباید فراموش کرد که میزان نقدپذیری برخی از این کالاها ممکن است با توجه به شرایط اقتصادی هر کشور متفاوت باشد.

به‌طور کلی پول نقدپذیرترین دارایی در جهان است.

در سوی دیگر ما با برخی کالاها سروکار داریم که از نظر نقدپذیری متفاوت هستند و فرایند خریدوفروش و تبدیل آنها به پول چندان آسان نیست.

دارایی غیرسیال یا نقدناپذیر چیست؟

دارایی نقدناپذیر (Illiquid Asset) که از آن با تعابیر دیرنقدپذیر یا غیرسیال هم یاد می‌شود به دسته‌ای از دارایی‌ها می‌گویند که امکان تبدیل آنها به پول نقد، کم یا حتی در برخی موارد غیرممکن است. دارایی نقدناپذیر را می‌توان نقطه مقابل دارایی نقدپذیر دانست؛ دارایی‌‌هایی که با وجود ارزش بالا، مشتریان اندکی دارند.

برای مثال فرض کنید شما یک نقاشی از ژان میشل باسکیت (Jean Michel Basquiat) را در اختیار دارید که بیش از ۱۰۰میلیون دلار ارزش دارد. با آنکه این اثر هنری بسیار گران‌بهاست، با توجه به قیمت‌گذاری و مشتریانی که برای خرید آن وجود دارند یک دارایی نقدناپذیر تلقی می‌شود.

باید به این نکته توجه کرد که عبارت نقدناپذیر به‌معنای غیرقابل نقد‌شدن نیست بلکه به این معناست که باید زمان زیادی منتظر ماند تا چنین دارایی‌‌ای به پول تبدیل شود.

موضوع نقدناپذیری تنها گریبان‌گیر افراد یا سرمایه‌گذاران نیست، بلکه شرکت‌های بزرگ هم با شکلی متفاوت با این مسئله درگیر هستند. بسیاری از شرکت‌ها در زمان تنظیم ترازنامه‌های مالی و مشخص‌کردن بدهی‌ها و معوقات باید نقدپذیری دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خود را مشخص کنند.

از آنجا که دارایی‌های نقدناپذیر اغلب ریسک و نوسانات زیادی دارند، سرمایه‌گذاران باتجربه‌، درصد بسیاری کمی از سبد مالی خود را به این دارایی‌ها اختصاص می‌دهند. خانه و مستغلات، آثار هنری، اجناس قدیمی و آنتیک، ماشین، اقلام کلکسیونی همگی از دارایی‌های نقدناپذیر هستند.

بازار نقدی یا سیال چیست؟

اصطلاح پرکاربرد دیگری در این میان وجود دارد که بد نیست پیش از آنکه دربارهٔ نقدینگی توضیح دهیم، به آن اشاره‌ای داشته باشیم. عبارت بازار سیال یا نقدی (Liquid Market) که با نام‌های دیگری مانند بازار لیکویید یا شناور هم شناخته می‌شود، به بازاری گفته می‌شود که خریداران و فروشندگان زیادی در آن فعالیت می‌کنند. در این بازار علاوه بر قیمت منصفانه، خریداران و فروشندگان هزینه‌ کمتری بابت نقل‌وانتقالات پرداخت می‌کنند.

دلیل حضور خریداران و فروشندگان متعدد در این بازار علاوه بر قیمت‌های مناسب و منصفانه، نوسانات اندکی است که این دست از بازارها دارند.

نقدینگی چیست؟

نقدینگی (Liquidity) عبارتی است که بسیار آن را شنیده‌ایم. این واژه پرکاربرد، یک ویژگی و صفت مهم برای کالاها و دارایی‌ها محسوب می‌شود. به‌طوری که می‌توان گفت تعریف یک دارایی نقدپذیر یا نقدناپذیر به‌نوعی وابسته به این پارامتر است.

در اقتصاد تعاریف گوناگونی برای نقدینگی وجود دارد؛ برخی نقدینگی را به‌عنوان معیاری برای توانایی فروش سریع یک دارایی به‌ قیمت بازار می‌دانند؛ اما عده‌ای دیگر پول در گردش را نقدینگی تلقی می‌کنند، بعضی از اقتصاددانان هم به دارایی‌های نقدی و مجموع پول و شِبه‌پول به‌عنوان نقدینگی اشاره می‌کنند. شاید ساده‌ترین تعریف از نقدینگی همان پول نقد باشد.

دارایی نقدپذیر و نقدینگی چیست؟

اگر بخواهیم این مفهوم ساده را کمی علمی‌تر توضیح دهیم، نقدینگی را می‌توان داشتن مقدار قابل‌ملاحظه‎‌‌ای دارایی با نقدپذیری بالا توصیف کرد و از آنجا که پول نقدپذیرترین دارایی ممکن است؛ بنابراین نقدینگی و پول را می‌توان معادل هم دانست.

در بازارهای مرسوم و سنتی دو سطح کلی برای نقدینگی داریم:

  • نقدینگی بازار (Market Liquidity): به‌میزان سهولت خرید و فروش کالا یا دارایی با قیمتی منصفانه و عادلانه گفته می‌شود. به‌عبارت دیگر نقدینگی یک بازار به سرعت و نقدشوندگی آن دارایی وابسته است. در هر بازار زمانی که شکاف یا اختلاف قیمت میان فروشنده و خریدار (Bid-Ask Spread) کمتر باشد و اعداد و ارقام دلخواه این دو سمت معامله به هم نزدیک‌تر باشد با نقدینگیِ بازارِ بهتری مواجه هستیم.
  • نقدینگی حسابدارییاترازنامه‌ای (Accounting liquidity): معیاری برای سنجش توانایی پرداخت بدهی‌ها در زمان سررسید است. این میزان معمولاً به صورت نسبت یا درصد بیان می شود. اغلب سرمایه‌گذاران با نگاه به میزان بدهی‌ها، وجوه نقد، تعهدات مالی و کالاهای موجود یک شرکت اقدام به سرمایه‌گذاری در آن می‌کنند؛ بنابراین موضوع نقدینگی حسابداری یکی از مؤلفه‌های مهم در جذب سرمایه، اعتماد کاربران و تنظیم ترازنامه‌های مالی است.

البته در بازار ارزهای دیجیتال دسته‌بندی دیگری نیز با عنوان نقدینگی صرافی (Exchange Liquidity) وجود دارد که تابعی از مِیکرها، تِیکرها (Maker & Taker) و جفت‌ارزهای فهرست‌‌شده در صرافی‌هاست. به‌عبارت دیگر نقدینگی در هر صرافی را می‌توان از مبادلاتی که در آن انجام می‌شود و جفت‌ارزهایی که پشتیبانی می‌شود، برآورد کرد.

محاسبه نقدینگی

همان‌ طور که اشاره کردیم یکی از مسائل اساسی شرکت‌ها موضوع نقدینگی و محاسبه آن است. از آنجا که شرکت‌ها برای آنکه توانایی پرداخت بدهی‌ها، معوقات و تعهدات خود را بررسی کنند از رابطه‌ای به نام نسبت نقدینگی (Liquidity Ratio) استفاده می‌کنند. نسبت نقدینگی به سه شیوهٔ مختلف محاسبه می‌شود که عبارت است از:

نسبت جاری (Current ratio): در این مدل که ساده‌ترین روش برای محاسبه نقدینگی است، میزان بدهی‌های جاری را بر دارایی‌های جاری تقسیم کرده و عدد به‌‌دست‌آمده میزان نقدینگی را مشخص می‌کند.

منظور از بدهی جاری، بدهی‌هایی است که موعد پرداخت آن کمتر از یک سال بوده و دارایی‌های جاری هم به‌معنای دارایی‌هایی است که می‌توان در کمتر از یک سال آنها را به پول نقد تبدیل کرد.

به‌طور کلی اعداد به‌‌دست‌آمده از نسبت جاری که ۱ یا بالاتر از آن باشد، نشان‌دهنده وضعیت مناسب یک شرکت است.

نسبت آنی (Quick ratio): در این مدلِ نقدینگی، مقدار عددی دارایی‌های فعلی از دارایی‌های جاری کسر می‌شود و عدد حاصل بر بدهی‌های فعلی تقسیم می‌شود.

نسبت پول نقد (Cash ratio): در این نسبت هم مجموع پول‌های نقد به‌علاوه سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده بر بدهی‌های جاری تقسیم می‌شود.

از آنجا که محور مطالب ما در این مقاله محاسبه نقدینگی و کاربردهای این نسبت‌ها نیست، با اشاره‌ای کوتاه به این موضوع به‌سراغ بازار ارزهای دیجیتال و عوامل مؤثر بر نقدینگی آن می‌رویم.

عوامل مؤثر بر نقدینگی ارزهای دیجیتال

حجم معاملات

یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار و تعیین‌کننده نقدینگی یک ارز دیجیتال، حجم مبادلات است. منظور از حجم در اینجا به‌معنای تعداد ارزهای دیجیتالی است که طی ۲۴ ساعت گذشته در یک پلتفرم مشخص خرید‌وفروش شده باشند.

به‌عبارت ساده حجم بالای تبادلات به‌معنای خریداران و فروشندگان بیشتر است و این حجم بیشتر به‌معنای نقدینگی بالاتر است. برای آنکه از حجم بالای معاملات برخی از ارزهای دیجیتال و نقدینگی آنها اطمینان پیدا کنید، بهتر است حجم مبادلات آنها را در چند صرافی بزرگ و معتبر بررسی کنید.

پلتفرم معاملات

صرافی‌های ارز دیجیتال بازار خرید‌و‌فروش این دارایی‌ها را در اختیار دارند؛ بنابراین صرافی‌هایی که بتوانند امکانات و امنیت بالاتری را ارائه کنند موجب جذب بیشتر معامله‌گران می‌شوند. همین موضوع در نهایت منتهی به سودآوری بیشتر و جذب نقدینگی می‌شود. صرافی‌هایی بزرگ‌تر به‌‌دلیل کاربران بیشتر و استفاده از جفت‌ارزهای مختلف از نقدینگی بالاتری برخوردار هستند.

پذیرش

عامل اصلی موفقیت یک ارز دیجیتال به محبوبیت و پذیرش آن گره‌ خورده است. برای آنکه ارز دیجیتالی نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ با نقدینگی بالا داشته باشیم، باید مجموعه بزرگی از افراد از این دارایی برای انجام تراکنش‌های خود استفاده کنند.

به‌طور مثال ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین و اتریوم به‌‌دلیل محبوبیت و کارایی بیشتر از پذیرش بالاتری برخوردار هستند. در مقابل می‌توان به پروژه‌های جدیدی اشاره کرد که به‌‌دلیل اندک‌بودن محبوبیت و سطح پذیرش آن‌ها نقدینگی پایینی دارند.

بنابراین پذیرش یک ارز دیجیتال جدید توسط مردم و نهادها، موضوعی مهم و حیاتی به‌شمار می‌رود؛ پذیرش بیشتر یک ارز دیجیتال را می‌توان با نقدینگی بیشتر برابر دانست.

قانون‌گذاری

قوانین و مقررات حاکم بر ارزهای دیجیتال می‌تواند تأثیر مستقیمی بر نقدینگی این دارایی‌ها بگذارد. برخی از کشورها به‌شکل گسترده‌ای استفاده و تبادلات مبتنی بر ارزهای دیجیتال را غیرقانونی اعلام کرده‌اند. از آنجا که کاربران در چنین شرایطی نمی‌توانند به‌آسانی دارایی‌های دیجیتال خود را با دیگران مبادله کنند؛ بنابراین ‌بسیاری از صرافی‌ها و کاربران نمی‌توانند در چنین فضایی فعالیت کنند. با کاهش معاملات خرید‌و‌فروش و کم‌فروغ‌بودن بازار، نقدینگی هم روندی نزولی پیدا می‌کند.

هرچقدر قوانین محدود‌کننده نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ کمتر باشد، به‌ همان نسبت میزان نقدینگی ارزهای دیجیتال بیشتر خواهد بود.

چرا نقدینگی اهمیت دارد؟

وجود نقدینگی بالا و قیمت‌های منصفانه بهترین شرایط را برای یک معامله‌گر ارزهای دیجیتال رقم می‌زنند. در بازاری با نقدینگی بالا فروشندگان می‌توانند داشته‌های خود را به‌ قیمت مناسب بفروشند و خریداران هم با قیمت‌هایی معقول می‌توانند آنچه را که می‌خواهند به‌ دست آورند.

در چنین بازاری معامله‌گران ارزهای دیجیتال می‌توانند به‌آسانی و به‌سرعت خریدار یا فروشنده مناسب را پیداکرده و معاملات خود را نهایی کنند. نقدینگی بالا در ارزهای دیجیتال باعث می‌شود قیمت تا حد قابل‌ملاحظه‌ای پایدار بماند و درگیر نوسانات شدید نشود. در سوی دیگر اگر بازار نقدینگی اندکی داشته باشد، شاهد بازاری نوسانی و پرریسک خواهیم بود.

بنابراین بازاری با نقدینگی بالا ثبات بیشتری به‌همراه دارد از سوی دیگر چنین شرایطی موجب می‌شود تا احتمال دست‌کاری و تغییر در قیمت‌ها نیز به‌حداقل برسد. اگر عده‌ای بخواهند با خرید یا فروش انبوه یک ارز دیجیتال قیمت را دست‌خوش تغییر کنند، چنین کاری در یک بازار با نقدینگی بالا تقریباً ناممکن خواهد بود.

از آنجا که یکی از پایه‌های پیش‌بینی بازار استفاده از تحلیل تکنیکال است و این موضوع با بررسی قیمت‌ در گذشته شکل می‌گیرد، در بازاری که به‌دلیل نقدینگی پایین دائماً در تلاطم باشد، نمی‌توان از شاخصی مانند تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

استخر نقدینگی چیست؟

دنیای ارزهای دیجیتال هرروز شاهد توسعه و پیشرفت‌های چشم‌گیر است. هم‌زمان با افزایش حجم مبادلات و تنوع دارایی‌های موجود در بازار، نیاز به توسعه راه‌حل‌های جدید برای رفع خواسته‌ها و نیازهای موجود حس می‌شود. یکی از مفاهیم مهمی که توانست در این بازار غیرمتمرکز انقلابی ایجاد کند، امور مالی غیرمتمرکز یا دیفای (DeFi) است.

این مفهوم حجم مبادلات ارزهای دیجیتال را به‌شدت افزایش داد، تا جایی که نیاز به وجود یک منبع تأمین نقدینگی در بازار برای افزایش سرعت مبادلات حس می‌شد. ازاین‌رو استخر نقدینگی (Liquidity Pool) شکل گرفت.

استخر نقدینگی به منبعی از توکن‌های مختلف گفته می‌شود که در صرافی‌های غیرمتمرکز توسط قرارداد‌های هوشمند (Smart Contract) قفل‌ شده و هدف آن رفع مشکلاتی است که به‌دلیل کمبود نقدینگی وجود دارد.

وجود استخرهای تأمین نقدینگی برای تداوم فعالیت بسیاری از صرافی‌های غیرمتمرکز مانند یونی سواپ (Uniswap) ضروری است. شاید بتوان گفت استخر نقدینگی هسته اصلی صرافی‌های غیرمتمرکز را تشکیل می‌دهد. از این استخرها برای تسهیل فرایند انجام سریع‌تر معاملات و وام‌دهی‌ها استفاده می‌شود.

سرمایه‌گذاران می‌توانند بخشی از دارایی‌های خود را در این استخرها وارد کنند و نقدینگی موردنیاز برای انجام معاملات را با این روش تأمین کنند. پس از انجام تراکنش‌ها، مبلغی به‌عنوان کارمزد از طرفین معامله اخذ می‌شود که بخشی از آن جهت پاداش به تأمین‌کنندگان تعلق می‌گیرد. پیدایش استخرهای نقدینگی موجب افزایش تعداد معاملات در بازار ارزهای دیجیتال شده‌ است.

جمع‌بندی

قابلیت «نقدپذیری» ویژگی مهمی است که باید به آن توجه داشت؛ زیرا این شاخص تعیین‌کننده میزان رونق و سلامت بازار است. به‌طور کلی در صورتی که نقدپذیری یک دارایی بالا باشد، سرمایه‌گذار می‌تواند در مدت‌زمان کوتاهی دارایی خود را به‌ پول تبدیل کند.

در طرف مقابل ممکن است یک کالا نقد‌پذیری اندکی داشته باشد. در این حالت تبدیل آن به پول با مشکلات متعددی از جمله نبود خریدار مناسب همراه خواهد بود؛ بنابراین برای یافتن یک خریدار و تبدیل چنین سرمایه‌ای به وجه نقد باید از قیمت منصفانه آن کاسته شود.

در زمان خرید یک کالا یا ارز دیجیتال حتماً به نقدپذیری و نقدینگی آن در بازارهای مختلف دقت کنید. توجه داشته باشید حجم معاملات یک کالا ممکن است تقلبی یا دست‌کاری شده باشد؛ اما نقدینگی را نمی‌توان جعل کرد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا