تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟

علت گرانی خودروهای جدید چیست؟
موجودی کم بازارهای خودروهای نو و دست دوم را متحول میکند و قیمتها را افزایش میدهد.
به گزارش پرسون، خرید خودرو در سال گذشته یک تجربه عجیب بوده است. کمبود نیمه هادیها برای وسایل نقلیه از سال گذشته و مشکلات زنجیره تامین مداوم، تعداد خودروهای جدید موجود را به شدت کاهش داده است و حتی با ۵ دلار به ازای هر گالن برای بنزین یا بیشتر، تقاضا برای خودروها بسیار بیشتر از عرضه است و قیمتها را افزایش میدهد.
نیک وولارد، مدیر ارشد تجزیه و تحلیل تجاری در TrueCar، یک وبسایت قیمتگذاری و اطلاعات خودرو به فورچون گفت: کمبود تراشه همچنان به نوعی عامل اصلی کاهش عرضه خودروهای جدید است. با کاهش عرضه، شاهد افزایش قیمتها برای خودروهای جدید بودهایم و این روند همچنان ادامه دارد.
قیمت یک خودروی جدید در حال حاضر ۱۲.۶ درصد از سال گذشته افزایش یافته است. افزایش قیمت خودرو به عامل اصلی افزایش تورم در کشور تبدیل شده است. آخرین شاخص قیمت مصرف کننده که تورم را در ایالاتمتحده اندازهگیری میکند، نشان داد که قیمت همه کالاها به طور متوسط ۸.۶ درصد در سال گذشته افزایش یافته است و وسایل نقلیه جدید و خودروهای دست دوم سهم بزرگی در این افزایش داشتهاند.
بر اساس گزارش فورچون، ماهها، چندین خودروساز بزرگ کاهش مستمری در فروش خودرو در ایالات متحده بودهاند. فروش فورد در ماه مه ۴.۴ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است، تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ در حالی که خودروهای ساخت خارج از این وضعیت بدتر بوده اند. فروش هیوندای ۳۰ درصد کاهش یافت، هوندا ۵۷.۳ درصد خودروهای کمتری فروخت و مزدا نیز فروش ۶۳.۷ درصدی را نسبت به سال گذشته گزارش کرد.
خریداران احتمالی خودرو نیز خرید خودرو را به تعویق میاندازند. قیمت خودروهای نو و دست دوم به هم مرتبط هستند. کمبود وسایل نقلیه جدید بلافاصله تقاضا برای خودروهای دست دوم را افزایش میدهد و در آنجا نیز کمبود ایجاد میکند. قیمت خودروهای دست دوم در اوایل سال جاری در حال افزایش بود و از آن زمان تا کنون بازار انحراف بیشتری پیدا کرده است.
قیمت خودروها و کامیونهای دست دوم طی سال گذشته ۱۶ درصد و ۵۰ درصد بیشتر از قبل از همهگیری افزایش یافته است. در بسیاری از موارد، یک ماشین دست دوم حتی گرانتر از یک ماشین جدید از همان مدل است.
سیاست تغییر رژیم ایران راه به جایی می برد؟ | تحلیل روزنامه نگار برجسته آمریکایی
مایکل هیرش سردبیر سابق مجله نیوزویک و تحلیلگر ارشد فارن پالیسی در یادداشت تحلیلی خود که با تازگی منتشر شده است، تاکید کرد که ایران در برابر امریکا روز به روز قوی تر شده است.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، احمد فاضل زاده دکترای روابط بینالملل نوشت:
مایکل هیرش یک خبرنگار ارشد در فارین پالیسی است. او پیش از این سردبیر ملی مجله پولیتیکو بود. او همچنین بهعنوان سردبیر خارجی، خبرنگار ارشد دیپلماتیک و خبرنگار اقتصادی ملی برای نیوزویک فعالیت کرده است. هیرش همچنین نویسنده دو کتاب «جرم سرمایه: چگونه اندیشمندان واشنگتن آینده امریکا را به وال استریت تبدیل کردند» و «در جنگ با خود: چرا امریکا شانس خود را برای ساختن جهانی بهتر تلف میکند» نیز هست.
هیرش در یادداشت تحلیلی خود که به تازگی منتشر کرده، به دو دهه روابط خصمانه امریکا با ایران اشاره میکند و سرفصلهایی از این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد.
هیرش در بخشی از یادداشت خود اشاره میکند که با گذشت بیش از دو دهه از سیاستهای شکست خورده تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ امریکا که بهشدت میان رویارویی و همکاری در نوسان است، واشنگتن و غرب همچنان خود را در برابر ایران در جایگاه بازیگران متخاصم میبینند. امروز، اگرچه ایران با برخی مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، اما تهران توانسته برنامه هستهای خود را سرپا نگه دارد و آن را تدام بخشد. در هفتهای که گذشت، ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و فرانسه، بجز دست کشیدن از تلاشهای نادرست خود برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵، پیشنویس قطعنامهای را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) که ناظر هستهای سازمان ملل متحد محسوب میشود، ارائه کردند که در آن از عدم همکاری ایران انتقاد کرده بودند. ایران بهشدت به این موضوع واکنش نشان داد و تعدادی از دوربینهای نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خاموش کرد و برنامههایی برای ارتقای غنیسازی اورانیوم انجام داد؛ چیزی که رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دربارهاش میگوید: «می تواند ضربه مهلکی به توافق باشد.»
از دیدگاه نویسنده، استراتژی ایالات متحده آنقدر شکست خورده است که دیگر تنها باید برای آن ابراز امیدواری کرد و بهنظر میرسد کار چندانی برای بهبود آن از دست مقامات برنمیآید. برخی از کارشناسان میگویند: «ما میتوانیم امیدوار باشیم چون به حرکت خود ادامه میدهیم، به شرطی که امریکا نخواهد به ایران فشار بیشتری وارد کند.» اسرائیل هم کار بزرگی انجام نخواهد داد. دو دهه اخیر روابط ایران و امریکا فهرستی از فرصتهای از دست رفته، فرصتهای نابسامان و سوءتفاهمهای عمیق را ایجاد کرده است. حتی ویلیام برنز، رئیس سیا که در گذشته یکی از بازیگران کلیدی در باز کردن کانالهای جدید به تهران بود، این موضوع را در مصاحبهها و خاطراتش در سال ۲۰۱۹ در کتابش (The Back Channel) گفته است. تنها استثنا، پیمان هستهای باراک اوباما، رئیس جمهور وقت ایالات متحده بود که اکنون به نظر میرسد با وجود تلاشهای محتاطانه رئیس جمهور جو بایدن برای احیای این توافق، که به طور رسمی به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شناخته میشود، در حال از دست رفتن است.
سردبیر سابق مجله نیوزویک در بخش دیگری از یادداشت خود و با اشاره به سیاستهای خصمانه غرب و امریکا بیان میکند که این تلاشها نشان دادهاند که رویکرد ایالات متحده و غرب چقدر متناقض و مردد بوده است. یکی از محققان روابط بینالملل در این باره گفته است: «رویکرد ضعیف امریکا در قبال برجام، به نوبه خود باعث شده است که بسیاری در تهران نسبت به آینده این توافق بدبین باشند و این تماماً مربوط به بدعهدی امریکا و همدستی اروپاییها در اعمال فشار بر ایران برای امتیازات بوده است.» به بیانیه اوباما پس از امضای برجام نگاه کنید؛ کاملاً واضح بود که ما هیچ تصوری در مورد رابطه بهتر یا اینکه ایران بازیگر خوبی در منطقه است، نداریم.
مایکل هیرش در قسمتی از یادداشت خود به گفته جان تیرمن، مدیر اجرایی مرکز مطالعات بینالمللی انستیتوی فناوری ماساچوست و یکی دیگر از نویسندگان کتاب «جمهوریهای اسطورهای» اشاره میکند که میگوید: اوباما مطیعترین رئیسجمهور ما در قبال ایران در ۴۵ سال گذشته بوده است. اما همین اوباما در اظهارات خود در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵، با اعلام توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک از ایران به عنوان دشمن قسم خورده یاد میکند. تیرمن گفته بود: ایالات متحده در صد سال گذشته از نظر نقش خود در جهان، توسعه طلب بوده است. اما این مسأله با این باور دیرینه ایرانیان یعنی استکبارستیزی در تضاد است. بنابراین دو ذهنیت اصلی وجود دارد که اساساً با یکدیگر در تضاد هستند.
با این حال، تیرمن و دیگر کارشناسان میگویند که بسیاری از فرصتهای اصلی برای توافق واقعی از دست رفته است و ریشه این قضیه به پس از یازده سپتامبر بازمیگردد؛ زمانی که ایالات متحده در زمان جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت، تلاشهای ایران برای همکاری را رد کرد و در عوض تهران را به بخشی از «محور نامتجانس» خود با عراق و کره شمالی تبدیل کرد. جیمز دابینز، دیپلمات ارشد سابق امریکایی که در آن زمان مذاکرات با تهران را رهبری میکرد، در مصاحبه هفته گذشته خود گفت: «ایرانیها در آن زمان برنامه هستهای زیادی نداشتند، فکر میکنم دولت بوش در آن زمان اشتباهات زیادی مرتکب شد.»
در بخشی از یادداشت هیرش آمده است: «در هفتههای پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱، حتی ایران نیز مانند بسیاری از کشورها، همدردی خود را با واشنگتن اعلام کرد. معاون وزیر امور خارجه وقت ایران و همفکرانش که در ایالات متحده تحصیل کرده بود و بعداً سفیر سازمان ملل و سپس وزیر امور خارجه شد و در حال مذاکره بر سر توافق ۲۰۱۵ بود - به دنبال دستیابی به این توافق بودند. اما با وجود این امریکاییها از خود حسن نیت نشان ندادند. در نوامبر همان سال در سازمان ملل، کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، با وزرای خارجه روسیه و شش کشور همسایه افغانستان، از جمله ایران، مشغول گفتوگو بود تا حکومت پس از طالبان در افغانستان را بررسی کند. پاول که اکتبر گذشته در ۸۴ سالگی درگذشت، در مصاحبهای در سال ۲۰۰۷ خاطرنشان ساخت که کمال خرازی، وزیر امور خارجه وقت ایران، بیانیهای را ارائه کرده که در آن کشورش نسبت به سقوط تصادفی پرواز ۵۸۷ امریکن ایرلاینز در ۱۲ نوامبر، که منجر به کشته شدن ۲۶۰ سرنشین شد، اعتراض کرده بود.»
هیرش با استناد به واکنش مقامات امریکایی در آن مقطع بیان میکند: مقامات امریکایی گفتند که در اواخر همان ماه، در کنفرانس صلح در «بن آلمان» که برای تصمیمگیری در مورد دولت پس از طالبان برگزار شد، ثابت شد که ایرانیها نسبت به همکاری ابایی ندارند. «دابینز مذاکرهکننده ارشد ایالات متحده» چند سال بعد در مصاحبهای به یاد میآورد که ایرانیها «تعدادی پیشنهاد سازنده در طول جلسه ارائه کردند. پیشنهادهای مختلفی برای صلح داده بودند و یکی از دیپلماتهای امریکایی گفته بود که این پیشنهادات ایدههای خوبی هستند. در کنفرانس توکیو در ژانویه ۲۰۰۲، ایران متعهد شد حدود ۵۵۰ میلیون دلار به افغانستان تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ کمک کند. این بزرگترین مبلغ ارائه شده توسط هر کشور غیرعضو در OECD بود و تقریباً همان مبلغی بود که واشنگتن تعهد کرده بود. اما یک هفته پس از پایان آن کنفرانس، بوش سخنرانی بدنام خود را ایراد کرد و ایران را با عراق و کره شمالی به عنوان «محور شرارت» مورد اتهام قرار داد. با این حال، تلاشهای تهران برای بهبود روابط پس از سخنرانی بوش و همچنین پس از حمله امریکا به عراق در مارس ۲۰۰۳ ادامه یافت.
این خبرنگار ارشد فارن پالسی در اشاره به اتهام تروریسم خواندن ایران از سوی تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ امریکا و بیتوجهی امریکا به حسننیت همیشگی ایران مینویسد: واشنگتن پست بعداً گزارش داد که نماینده دائمی ایران در سازمان ملل تنها چندروز پس از سخنرانی «محور شرارت» پروندهای قطور حاوی عکسها و مدارک سفر ۲۹۰ نفر را به کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل داد. ایران گفت که آنها تروریستهای القاعده بودند که در تلاش برای فرار از مرز افغانستان دستگیر شدند. اما بوش و تندروهای ارشد دولتش، بویژه دیک چنی، معاون رئیس جمهور، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع و پل ولفوویتز، معاون رامسفلد، ایران را تنها یک کشور پناهدهنده تروریست میخواندند؛ این درحالی است که بارها و بارها ایران در مبارزه با تروریسم با امریکاییها همکاری کرده بود. اما امریکاییها همواره ایران را به بهانههای مختلف محکوم میکردند؛ در حالی که جمهوری اسلامی ایران حسن نیت خود را نشان داده بود. ایران آخرین تلاش خود را در آن دوره انجام داد، زمانی که از طریق تیم گولدیمان سفیر وقت سوئیس در تهران، یک پیشنهاد پشتیبان برای گفتوگوهای گسترده با ایالات متحده در مورد بسیاری از موضوعات مهم، از جمله برنامه هستهای ایران را فکس کرد. دولت بوش این طرح را نادیده گرفت و مدعی شد که مشخص نیست چه کسی آن را تهیه کرده است.
در سالهای بعد با آغاز برنامه هستهای ایران، دیدگاههای جنگطلبانه نسبت به ایران همچنان در واشنگتن غالب بود. چنی، رامسفلد و دیگر مقامات ارشد متقاعد شده بودند که هرگونه گشایش جدی مذاکرات با ایران تنها به یک دولت اسلامگرا در تهران مشروعیت میبخشد و مطمئن بودند روزی سقوط خواهد کرد. آنها همچنین بر این باور بودند که سرنگونی دیکتاتور عراق صدام حسین این روند را تسریع خواهد کرد یا حداقل تهران را برای تسلیم ترسانده است.
هیرش همچنین با اشاره به مطالب قبلی خود درباره ذهنیت ایرانیان از امریکا و علل تیره بودن این ذهنیت، به کودتای ۲۸ مرداد اشاره میکند و مداخله امریکا در این واقعه را از سوی ایرانیان غیرقابل دفاع میداند. او در اینباره مینویسد: همانطور که نگارنده در سالهای گذشته گفته است، چشمانداز تغییر رژیم تحت حمایت ایالات متحده، خاطرات زشتی را زنده کرد که در نگاه ایرانیان، تصویر دولت اسلامگرا از امریکا را به عنوان شیطان بزرگ نشان میدهد. روایت سیاسی ایران مدرن به واقع در سال ۱۹۵۳ آغاز شد، زمانی که سیا و بریتانیا محمد مصدق، منتخب دموکراتیک مردم ایران را سرنگون میکردند. یکی از فعالان سیاسی ایرانی در مصاحبهای با من در سال ۲۰۰۷ در سفرم به تهران برای مجله نیوزویک گفت: خاطره ۱۹۵۳ در ایران هنوز بسیار زنده است. او گفت: «بسیاری از ایرانیها نمیتوانند فراموش کنند که کودتای امریکا و بریتانیا در واقع روند دموکراتیک در ایران را در همان مرحله در نطفه خفه کرد. اما پس از آن، دخالت ایالات متحده ادامه یافت.
در طول ۲۵ سال رژیم شاه، امریکا مستقیماً در کاری که او انجام میداد، دخالت داشت و هنگامی که عراق [در سال ۱۹۸۰] به ایران حمله کرد، ایالات متحده بهطور کامل و نظامی از رژیم صدام حمایت کرد. همه آنها میدانستند که صدام متجاوز است، اما از تجاوز او حمایت کردند. با این حال، در مصاحبه دیگری در جریان سفرم در سال ۲۰۰۷، یکی از مقامات به من گفته بود که حتی در دوران احمدینژاد، تهران آمادگی خود را برای کاهش تنشها اعلام کرده است. این مقام همچنین گفته بود که اگر امریکا رویکردی متفاوت از رویارویی با ایران را که از گذشته تاکنون داشته دنبال کند، مناسبات ما نیز تغییر خواهد کرد. سفیر سابق ایران در بریتانیا، در آن زمان به من گفت: «ایران به دنبال دارا تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ بودن این فناوری است و این موضوع برای بازدارندگی ضروری است.»
مایکل هیرش درباره حضور تهران در مذاکرات برجام و کارشکنی امریکا در این باره اشاره میکند: تهران به شرکت در مذاکراتی ادامه داد که در سال ۲۰۰۴ به رهبری اروپاییها و در زمینه هستهای آغاز شد. در آن زمان واشنگتن همکاری نکرد و این مذاکرات دستاوردهای کمی داشتند؛ اما در زمان دور دوم ریاست جمهوری اوباما، ایالات متحده شروع به ایفای نقش فعالتری کرد که در نهایت زمینه ساز توافق برجام شد. سازمان ملل و اتحادیه اروپا در ازای لغو تحریمهای اعمالشده توسط واشنگتن، پیمان غنیسازی اورانیوم ایران را به مدت ۱۵ سال محدود کرد و تهران را ملزم کرد که حدود ۹۷ درصد سوخت هستهای خود را به خارج از کشور ارسال کند و بیشتر سانتریفیوژهای خود را برچیند.
به بیان هیرش، منتقدان این مذاکره - که تا به تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ امروز بر مخالفت خود پافشاری میکنند - همچنان اصرار داشتند که این معامله بیش از حد نامتوازن و پر از نقص است. بسیاری با «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر وقت اسرائیل، همسو بودند و اصرار داشتند که فشار بیشتر ایالات متحده و احتمالاً اقدام نظامی، ایران را متوقف میکند. در میان منتقدان البته ترامپ بود که از این پیمان خارج شد و تحریمهای اقتصادی بیشتری را وضع کرد. هیچ کدام از این اقدامات نتیجه نداد و هفت سال بعد، به جای اینکه ایران یک سال یا بیشتر، با داشتن اورانیوم غنی شده کافی برای فناوری هستهای فاصله داشته باشد، تنها چند هفته با این امر فاصله دارد. با این حال، حتی در حال حاضر، ممکن است امیدی برای مذاکره بیشتر وجود داشته باشد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید در عین حال ایرانیها، در حالی که غنیسازی اورانیوم را از سر میگیرند، آن را تا حد زیادی تسریع نکردهاند.
هیرش امید به تغییر رژیم در تهران را همچنان بحث غالب در واشنگتن میخواند؛ اگرچه چندان راه به جایی نمیبرد. همچنان که تاکنون راه به جایی نبرده است و ایران روز به روز قویتر شده است. درنهایت باید گفت که ایران حسن نیت خود را در برهههای مختلف نشان داده است و این امریکا بوده که رویه خصمانهای بر مناسبات حاکم کرده و همواره این رویه را شدت بخشیده است.
ابزاری در خدمت هزینههای دولت
کارآیی نظام مالیاتی در شرایط فعلی اقتصاد ایران، نقش تعیینکننده و تسهیلکننده (تامین منابع مالی و تنظیمکننده فعالیتهای اقتصادی) در تحقق اهداف برنامهها و سیاستهای اجرایی و توسعهای کشور دارد. کارآیی مزبور به عوامل داخلی بسیاری در درون نظام مالیاتی و مهمتر از آن، متاثر از متغیرهای محیطی وابسته است که آن را در بر گرفتهاند.
کیفیت نظام مالیاتی، از طریق محتوای اسناد بودجه (سالانه) دولت هم قابل ارزیابی و سنجش است. با توجه به اینکه تنظیم و اجرای بودجه متوازن و امکان تحقق درآمدهای پایدار و قابل اتکا و موردنیاز نظام برنامهریزی، سالهاست که آرزوی دولت و ارکان برنامهریزی کشور است و هر سال تلاش میشود تا در بخش منابع بودجه عمومی، دولت با کم کردن میزان اتکا و وابستگی منابع بودجه به درآمدهای حاصل از صادرات نفتخام و فرآوردههای نفتی، هزینههای دولت نیز به صورت کارآ پیشبینی شود و از محل درآمدهای پایدار و مستمر تحقق یابد، از طریق تحلیل محتوای اسناد بودجه، میتوان روند ارتقای کارآیی نظام مالیاتی را بررسی کرد.
دولت سیزدهم که با شعار ایجاد تحول اساسی در اقتصاد کشور و رفع مشکلات مدیریتی پدیدآمده طی سالهای قبل، بر سر کار آمده، در تنظیم اولین بودجه دوران مدیریت خود، با تاکید بر کنترل هزینههای جاری، اتکای بیشتر منابع بودجه را به درآمدها و خصوصا درآمدهای مالیاتی، در دستور کار قرار داده است. در حالی که بودجه عمومی دولت در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال قبل حدود ۱۱درصد افزایش یافته، درآمدهای بودجه عمومی با رشد نزدیک به ۵۰درصد و درآمدهای مالیاتی با افزایش بیش از ۶۰درصدی، پیشبینی شده است. سهم درآمدهای مالیاتی در منابع بودجه عمومی دولت در قانون بودجه سال ۱۴۰۰ که آخرین سند بودجه قبل از تصمیم بر ایجاد تحول اساسی مورد نظر دولت سیزدهم بوده است، حدود ۲۴درصد برنامهریزی شده که در قانون بودجه سال ۱۴۰۱، این سهم به بیش از ۳۴درصد افزایش یافته و برای تحقق رشد ۵۰درصدی درآمدها در جدول منابع بودجه عمومی دولت، باید درآمدهای مالیاتی در سال ۱۴۰۱ بیش از۶۱درصد افزایش یابد. رشد برنامهریزیشده درآمدهای مالیاتی برای سال ۱۴۰۱ با توجه به افزایش مستمر و طبیعی سطح عمومی قیمتها و تورم مورد انتظار، نشاندهنده برنامهریزی مناسب برای ایجاد تحول اساسی در نظام مالیاتی نیست.
شاخص دیگری که نشان میدهد، تحولی اساسی و تعیینکننده در تغییر ظرفیت و کوشش مالیاتی پیشبینی نشده، عدمتغییر ترکیب سرفصلها و انواع مالیاتها در مجموع درآمدهای مالیاتی سال ۱۴۰۱ نسبت به سالهای قبل است. در قوانین بودجه، درآمدهای تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ مالیاتی شامل پنج سرفصل «مالیات اشخاص حقوقی»، «مالیات بر درآمد»، «مالیات بر ثروت»، «مالیات بر واردات» و «مالیات بر کالاها و خدمات» است. سهم هریک از سرفصلهای مزبور در مجموع درآمدهای مالیاتی در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ نسبت به سهمهای مشابه در قانون بودجه ۱۴۰۰ تغییر نکرده است.
سرفصل مالیات بر اشخاص حقوقی در سال ۱۴۰۱ بیش از ۱۲۵درصد نسبت به رقم مشابه آن در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته و به همین دلیل، سهم آن در مجموع درآمدهای مالیاتی از ۱۸درصد در قانون بودجه سال ۱۴۰۰ به ۲۵درصد در قانون بودجه ۱۴۰۱ افزایش یافته است. یکی از منابع اصلی سرفصل درآمد مالیات اشخاص حقوقی، مالیات علیالحساب بر عملکرد شرکتهای دولتی است که سالهاست به اشتباه تصویب میشود و در طول سال اجرای بودجه وصول میشود. روش و مآخذ محاسبه این مالیات منطقی و در چارچوب حاکمیت شرکتی و استانداردهای تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ قابل قبول نیست و صرفا بهمنظور تراز کردن جدول منابع و مصارف بودجه عمومی دولت محاسبه و درج میشود.
منبع مهم دیگر در سرفصل مالیات اشخاص حقوقی، مالیات بر عملکرد اشخاص حقوقی غیردولتی است. فضای حاکم بر اقتصاد کشور و بازارهای کسبوکار در سال ۱۴۰۰، تحقق درآمدهای پیشبینیشده مالیات اشخاص حقوقی غیردولتی و خصوصی را نیز با تردید مواجه کرده است. در این بخش، دولت دو سیاست کاهش نرخ مالیات عملکرد اشخاص حقوقی غیردولتی برای ایجاد رونق در تولید و افزایش میزان مطلق آن در قانون بودجه ۱۴۰۱را در دستور کار قرار داده است.
در سال ۱۴۰۱، مالیات ارزشافزوده نزدیک به ۶۸درصد افزایش خواهد یافت، بهطوری که سهم این سرفصل در مجموع درآمدهای مالیاتی از ۲۷درصد در سال ۱۴۰۰ به ۲۸درصد در سال ۱۴۰۱ میرسد. با توجه به افزایش طبیعی و تورم در سال ۱۴۰۱ تغییر کیفی و قابلتوجهی در این سرفصل برای سال ۱۴۰۱ پیشبینی نشده است. بعد از روی کارآمدن دولت سیزدهم و با هدف ایجاد عدالت اقتصادی که ارتقای کارآیی نظام مالیاتی برای تامین مالی کارآ و تنظیمگری کارآمد و افزایش اثرگذاری آن در تخصیص و توزیع درآمد، یکی از این اقدامات است، دولت ظرفیتهای جدیدی را برای اخذ مالیات پیشنهاد کرد که به دلیل نداشتن پشتوانه علمی و توجیه منطقی، به نتیجه مورد نظر نرسید و مالیات پیشبینیشده برای سال ۱۴۰۱ شامل ظرفیتهای جدید نیست و تنها با حفظ وضع موجود، ارقام آن افزایش یافته که نارضایتی مؤدیان مالیاتی را به دلیل افزایش شدید مالیات به همراه داشته است.
موضوع مالیات در مجموع مباحث علم اقتصاد و حکمرانی سیاسی و اقتصادی، موضوعی تعیینکننده و حساس و از ابزارهای اصلی سیاستگذاری است. کشورهای مختلف از طریق نظام موثر مالیاتی، برنامههای توسعه اقتصادی و سیاسی خود را پیگیری میکنند. در حقیقت، مالیات ابزاری تعدیلکننده و تخصیصدهنده منابع و بازتوزیع آن است که تنها در حوزه امور اقتصادی و مدیریتی هم قرار ندارد و به گونهای موضوعی فرابخشی است و محدودههای سیاسی را هم در بر میگیرد.
در حال حاضر، مقام مالیاتی از ابزارهای اطلاعاتی که در اختیار دارد، فرآیند تشخیص و تعیین مالیات را تغییر داده و دقیقتر کرده است و به دلیل افزایش مالیات مؤدیان، با انتقادهای بسیاری مواجه است؛ ولی سیاستهای مالیاتی بهعنوان ابزاری کارآ برای تسهیل فرآیند توسعه کشور و اجرای برنامههای بازتوزیع منابع همچون گذشته و بدون تغییر مانده و ظرفیتهای جدیدی شناسایی و اجرایی نشده است. نظام مالیاتی فعلی همچون گذشته، ابزاری برای تامین مالی هزینههای جاری دولت است؛ نه ابزار تنظیمگری.
تحلیل اندیشکده آمریکایی از قدرت پهپادهای ایران
اندیشکده معتبر آمریکایی نوشت، پهپادهای ایران تهدید سیصد و شصت درجه هستند و دشمنان ایران در آینده نزدیک شاهد تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ نمایش قدرت بیشتر پهپادی این کشور خواهند بود.
به گزارش فارس، یک اندیشکده آمریکایی در تازهترین گزارش خود در زمینه رونمایی از شهر پهپادی مخفی ایران نوشت، پهپادهای ایران تهدیدی ۳۶۰ درجه هستند و شناسایی و مقابله با آنهای سخت است.
«اندیشکده واشنگتن» در این گزارش نوشت، ایران که مدعی داشتن قدرتمندترین و متنوع ترین ناوگان هواپیماهای بدون سرنشین در خاورمیانه است در دهههای اخیر در واقع پیشرفتهای چشمگیری داشته است. پهپادهای ایرانی دستکم از سال ۲۰۰۴ به طور گسترده توسط نیروهای نیابتی آن در منطقه مورد استفاده قرار گرفتهاند و تهدیدی ۳۶۰ درجه هستند که شناسایی و مقابله با آن سخت است. این تهدید به نگرانی برای ایالات متحده و متحدانش تبدیل شده است.
ژنرال «کنت مکنزی» فرمانده سابق (تروریستهای) سنتکام به صراحت در جلسه استماع خود در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا در آوریل ۲۰۲۱، با اشاره به از دست دادن برتری کامل هوایی بدان اعتراف کرد.
به نوشته این اندیشکده، تهران به سرعت تواناییهای تهاجمی و دفاعی ناوگان هواپیماهای بدون سرنشین خود را به نمایش گذاشته است، از جمله اقدامات دقیق و فریبنده برای تقویت آنچه که امیدوار است به عامل بازدارنده تبدیل شود. در ۲۹ مه (یکشنبه هشت خرداد) تلویزیون دولتی ایران گزارشی درباره یک «پایگاه جدید پهپادی فوق سری زیرزمینی» که توسط ارتش در غرب ایران اداره میشود، پخش کرد.
در این فیلم، پایگاه زیرزمینی شبیه به پایگاه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و ردیفهایی از پهپادها، از جمله تقریباً تمام مدلهای مهم در خدمت ارتش، نشان داده شد. در این گزارش، ایران از دو تیر موشک کروز کوچک و هدایت الکترواپتیکی به نامهای «حیدر» و «حیدر-۲» رونمایی کرد که برای استفاده در انواع سکوهای سبک از جمله پهپاد «فطرس» و پهپاد مسلح «کمان-۲۲» طراحی شدهاند. کمان-۲۲ در این ویدئو با دو موشک حیدر در زیر بال خود نشان داده شد.
حیدر-۲ کمی بزرگتر، با برد گزارش شده بیش از ۲۰۰ کیلومتر، شباهت زیادی به موشکهای کروز «قدس-۲» دارد. حیدر-۲ که «پهپاد کروز راهبردی» نامیده میشود، دارای موتور کوچک توربوجت است.
همچنین در این ویدئو چندین پهپاد انتحاری «کیان-۲» که برای اولین بار در سال ۲۰۱۹ با برد حدود ۱۰۰۰ کیلومتر رونمایی شد و کرار چند منظوره که در سال ۲۰۱۰ با برد حدود ۷۰۰ کیلومتر رونمایی شد، نمایش داده شده است. کرار اولین هواپیمای بدون سرنشین است و عمدتاً به عنوان هدف هوایی و بمب افکن در خدمت است و یک بمب ۲۵۰ کیلوگرمی حمل میکند. از دیگر پهپادهای نمایش داده شده در این گزارش میتوان به پهپادهای شناسایی و تهاجمی «مهاجر-۶» و «ابابیل-۵» و یک پهپاد انتحاری کوچک اشاره کرد.
اندیشکده واشنگتن در خاتمه گزارش خود نوشت، حتی اگر تلاش ایران برای نمایش در تواناییهای پهپاد خود تلاشی برای بازدارندگی و تشدید نگرانیهای ایالات متحده باشد، این قابلیتها، به ویژه پهپادهای انتحاری، باید جدی گرفته شود. ایران مبالغ قابل توجهی را در زیرساختهای پهپادی سرمایه گذاری کرده و دشمنان ایران تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ به طور قطع در آینده نزدیک شاهد نمایش قدرت بیشتر، شاید به شکل حملات پهپادی خواهند بود.
چندی قبل نیزیک اندیشکده آمریکایی در مطلبی به توسعه روابط نظامی ایران و چین و سفر مقامات نظامی چین به تهران پرداخت و نوشت، با توجه به رشد ساخت پهپادهای بومی، ایران نیازی به خرید پهپاد از چین ندارد، اما دو کشور میتوانند برای ارتقا پهپادهای خود به تبادل دانش بپردازند.
اندیشکده «میدل ایست» نوشت، ایران قادر است پهپادهای خود را در داخل تولید کند و پهپادهای چینی در حال حاضر منحصراً توسط دشمنان تهران استفاده می شود. گزارشها حاکی از حمایت چین از تولید بومی وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین (پهپاد) در کشورهای خلیج فارس است، از جمله اخیراً سرمایه گذاری مشترک برای تولید پهپادهای نظامی بین چین و عربستان سعودی صورت گرفته است. از سویی دیگر، با توجه به پهپادهای ارزان قیمت و باکیفیت چین و انتقال بالقوه و دانش امکان همکاری دوجانبه در این زمینه بین ایران و چین وجود دارد.
ضربه تورم به محبوبیت بایدن/تبعات قلهزنی رشد قیمتها در آمریکا چیست؟
تورم ایالات متحده رکورد ۴۰ساله تازهای را در ماه مه ثبت کرد. بر اساس گزارش تورم آمریکا که تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ عصر روز جمعه منتشر شد، شاخص قیمت مصرفکننده این کشور به نسبت سال گذشته رقم ۶/ ۸ درصد را ثبت کرد. انرژی، غذا و اجاره ساختمان از اصلیترین شاخصهایی بودند که رشد چشمگیری را در ماه مه تجربه کردند. قیمتها نسبت به ماه گذشته یعنی آوریل نیز تحلیل روند چیست و انواع آن کدام است؟ یک درصد افزایش داشتهاند. تورم هسته ایالات متحده، یعنی محاسبه تورم بدون در نظر گرفتن بخش انرژی و بخش خوراکی، عدد ۶ درصد را ثبت کرد. رشد قیمتها در این بخشهای اقتصادی در کنار گزارشهای اقتصادی دیگر نشان میدهد احتمال افزایش ۵/ ۰ واحد درصدی نرخ بهره ایالات متحده تا ماه سپتامبر بیشتر شده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد؛پیش از این، بر اساس نظرسنجیها بازار انتظار داشت نرخ تورم رشد ۳/ ۸ درصدی را تجربه کند، اما گزارش منتشر شده نشان داد تورم با سرعتی فراتر از انتظارات بازار درحال رشد است. با افزایش بهای نفت تا کانال بشکه ۱۲۰ دلاری، قیمت حاملهای انرژی بهشدت افزایش یافت و همین عامل تورم انرژی را در صدر جدول تورم بخشهای مختلف اقتصادی قرار داد. قیمت حاملهای انرژی نسبت به سال گذشته ۳۴ درصد افزایش داشته که در این میان بنزین ۴۸ درصد، نفت کوره۱۰۶ درصد، برق ۱۲ درصد و گاز طبیعی ۳۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند.قیمت مواد غذایی نیز ۱۰ درصد افزایش داشته که از مارس ۱۹۸۱ تاکنون بیسابقه بوده است. در این بخش، قیمت انواع گوشت با ۱۵ درصد افزایش بیشترین میزان رشد را در میان دیگر مواد غذایی داشته است. مشکلات زیادی موجب شده که تولیدکنندگان مواد غذایی مجبور به افزایش قیمتها باشند. از جمله مهمترین مشکلات میتوان به افزایش هزینه حمل و نقل در پی افزایش قیمت سوخت و همچنین کمبود نیروی کار بهدلیل شیوع کرونا اشاره کرد. هرچند افزایش قیمت این بخش بالا بوده ولی در برخی از آنها مانند گوشت خام خوک و گاو دورقمی شده است
افزایش هزینه اجاره مسکن نیز رکورد تازهای داشته که در ۳۰ سال گذشته بیسابقه بوده است. هزینه مسکن حدود یکسوم وزن شاخص قیمت مصرفکننده در آمریکا را تشکیل میدهد و این موضوع نشان میدهد هزینه مسکن از دید سیاستگذاران آمریکایی از اهمیت بالایی برخوردار است. شاخص مسکن در ایالات متحده ۴/ ۵ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. درحال حاضر میانه قیمت اجاره در ایالات متحده به ۴ هزار دلار رسیده که افزایش ۲۵ درصدی را نسبت به سال گذشته نشان میدهد. این درحالی است که در فصل تابستان جابهجاییها بیشتر شده و با افزایش متقاضیان مسکن، قیمتها بیش از پیش افزایش خواهد یافت. از طرفی افزایش نرخ بهره موجب افزایش بهره وام مسکن شده و همین موضوع تقاضا برای خرید مسکن را کاهش داده است. افزایش قیمتها در کنار کاهش تقاضای خرید مسکن میتواند به یک دوره رکودی در بازار مسکن منتج شود.
تورم کنونی موجب شده که محبوبیت بایدن بهشدت کاهش یابد. در حال حاضر محبوبیت وی میان رایدهندگان به ۳۳ درصد رسیده که نشان از شرایط بحرانی مقبولیت او دارد. بایدن در سخنرانی خود پس از اجلاس سران آمریکای لاتین اذعان کرد تورم برای مدتی ماندگار خواهد بود. وی جنگ اوکراین و طمعورزی شرکتهای خصوصی را اصلیترین علل تورم دانسته و گفته که قصد دارد با دخالت دولت، مانع دستکاری بازار توسط شرکتهای خصوصی شود. به نظر میرسد با توجه به شرایط کنونی و سخنان پیش از این مقامات فدرال رزرو، نرخ بهره تا انتهای سپتامبر به ۵/ ۱ درصد خواهد رسید. هدف فدرال رزرو برای نرخ بهره تا انتهای سال درحال حاضر ۹/ ۱ درصد است.